responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مثل هاى آموزنده قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 74

1. نوعى انبساط در روح و روان پديد مى آيد.

2. از خودواكنش متناسب مانند ستايش و يا پاداش نشان مى دهيد.

اين سخن در خشم نيز حاكم است، در آنجا نيز اين دو مطلب حاكم است. در مورد رضا و خشم الهى، به خاطر پيراستگى ذات، مرحله نخست محكوم به بطلان است، اما مرحله دومكه از آن به عكس العمل و واكنش تعبير مى كنيم كاملاً حاكم است هرگاه خدا از خشنودى خود نسبت به فردى يا گروهى خبر داد، مقصود اين است كه به أو پاداش خواهد داد و به همين شيوه است «خشم».

از اين بيان، هدف از به كارگيرى واژه «حيا» درباره خدا، و سلب آن از وى روشن گرديد، مقصود نفى واكنش هاى اين پديده روانى است، زيرا إنسان خجول در سايه تحول روانى دچار گرفتگى چهره و زبان مى گردد، در حالى كه خدا از اين واكنش پيراسته مى باشد و لذا مقصود خود را پوست كنده مى گويد، وا مى فرمايد: (إِنَّ اللهَ لاَ يَسْتَحْيِي )[1] يعنى أو از گفتن حقايق پروايى ندارد، همچنان كه افراد غير خجول نيمز چنين مى باشند، و لذا در برخى از آيات مى فرمايد:

(... إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبي فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللهُ لاَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ...)[2].

«جلوس طولانى شما در خانه پيامبر مايه ناراحتى أو مى گردد و از بازگويى اين حقيقت شرم مى كند، ولى خدا از بيان حق، شرم نمى كند».

***


[1] بقره: 26 .
[2] احزاب: 53.
نام کتاب : مثل هاى آموزنده قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست