responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مثل هاى آموزنده قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 232

ودر آيه مورد بحث مى فرمايد: (وَ يَجْعَلُونَ لِمَا لاَ يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ)، آنگاه يادآور مى شود، در روز قيامت از اين تقسيم بى پايه وبى اساس كه نوعى افترا است بازخواست مى شوند.

2. يكى ديگر از ويژگيهاى آنان اين بود كه براى خداى پيراسته از جسم وجسمانيات، دخترانى قائل بودند ومعتقد بودند كه آنها فرزندان خدا هستند، وبه اين نكته با اين جمله اشاره مى كند: ( وَ يَجْعَلُونَ للهِ الْبَنَاتِ)، آنگاه قرآن به نقد اين نظر با لفظ (سبحانه) مى پردازد، يعنى خدا منزه از چنين فرزنددارى است، خواه دختر باشد، خواه پسر، وهمگى در سوره توحيد در نمازها مى خوانيم: (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ).

در آيات ديگر اين دختران در انديشه مشركان، همگان فرشتگان هستند، چنانكه مى فرمايد:

(وَ جَعَلُوا الْمَلاَئِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا). [1]

«فرشتگان را كه بندگان خدا هستند دختر مى پنداشتند».

سپس يادآور مى شود كه آنان براى خدا دختر قائل شده ولى حاضر نبودند كه براى خود، دخترى را بپذيرند، به گواه اين كه دختران را زنده به گور مى كردند واز داشتن دختر رنج مى بردند وآن را ننگ مى دانستند، وبه اين مطلب با جمله (وَ لَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ)اشاره مى كند.

در آيه ديگر باز از اين منطق كه براى خدا فرزندان دختر وبراى خويش، فرزندان ذكور قائل شده بودند، انتقاد مى كند ومى فرمايد:


[1] زخرف/19.
نام کتاب : مثل هاى آموزنده قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست