باز مى گويد: «تضادهاى جاذبه و دافعه كه توسط فيزيك دان مطالعه مى شوند، پيوستن اتم ها كه وسيله شيمى بررسى مى شوند، محل اين تضادهاست».[2]
2ـ گواه روشن بر اين كه فلسفه اسلامى، اساس آفرينش را تركيب تضادهاى فلسفى و تزاحم ها مى داند قواعد مسلم فلسفى است كه متن برخى را كه در كتاب هاى فلسفه اسلامى وارد شده است در اين جا مى آوريم.
در فلسفه اسلامى از قديم الايام اين دو قاعده را مى خوانيم:
اگر تضاد نبود تغييرات بنيادى در جهان ماده رخ نمى داد.
مقصود از «كون» و «فساد» همان تغييرات اساسى است كه ماده از صورتى به صورتى، از نوعى به نوع ديگر، در مى آيد، و چنين تغييرات، مربوط به تركيب اتم ها و عنصرهاى مختلف و نيروهاى متباين مى باشد كه با كم و زياد شدن آن ها قيافه جهان دگرگون مى گردد.
2ـ لولا التضاد، لما صح دوام الفيض عن المبدأ الجواد[4]
اگر عناصر متضاد و يا گرايش هاى مختلف وجود نداشت، فيض الهى ادامه نمى يافت.
مقصود از ادامه فيض الهى، پيدايش انواع گوناگون در جهان
[1]2. موريس كنفورت، ماترياليسم و ديالك تيك، ص 98-136 . [3] اسفار، ج 7، ص 77 . [4] همان.
نام کتاب : جهان بينى مادى معاصر نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 61