responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 35

عثمان بن حنيف مى گويد: نابينايى خدمت پيامبر آمد، و گفت: دعا كن خدا به من شفا دهد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: اگر بخواهى دعا مى كنم، و اگر مى توانى صبر كن و آن بهتر است.

نابينا گفت: خدا را بخوان، دعا كن!

در اين موقع پيامبر فرمود: وضوى نيكو بگير و دو ركعت نماز بخوان و پس از آن چنين دعا كن.

پروردگارا! من از تو مسألت مى كنم و به سوى تو به وسيله پيامبرت «محمد» كه پيامبر رحمت است روى مى آورم.

اى محمد من به وسيله تو به پروردگارم رو آورده ام تا حاجتم برآورده شود.

پروردگارا! شفاعت او را در حقّ من بپذير.

ابن حنيف مى گويد: ما در محضر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بوديم، طولى نكشيد كه اين پيرمرد بر ما وارد شد تو گويى اصلاً نابينا نبوده است.

شكى نيست كه آن مرد نابينا از پيامبر درخواست دعا كرد، يعنى به دعاى پيامبر متوسل شد، و در اين گفتگويى نيست.

سخن در دعايى است كه پيامبر به آن نابينا تعليم كرد، در آن دعا پيامبر به او آموزش داد كه به شخص و شخصيت پيامبر متوسل شود و آن را ميان خود و پروردگارش واسطه قرار دهد، تا خدا او را بيامرزد.

گواه بر اين مطلب كه در آموزش پيامبر توسل به شخص مطرح

نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 35
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست