اينه گول : قصبه اى است دل پسند در چهار منزلى اسلامبول]استانبول[ كه اطرافش واسع و آبوهوايش خوش گوار و سازگار است.
اينى : برادر كوچك و برادرزاده.
اَينيّه : منسوب به اَين[ر.م]و رجوع به «حركت» نمايند.
اِيو: اِيى[ر.م].(كى)
ايوار : (چو ديوار) وقت و عصر و زمان، خصوصاً وقتِ عصر.
ايوار كردن : در وقتِ عصر راه رفتن.
ايواز; ايوازه : (چو شيراز و شيرازه) آراسته و پيراسته.
ايوان : (چو حيوان) صفّه و طاق بلند و نشستگاه پادشاهان كه «كمرا» و «پچكم» و «بساره» هم گويند، چنانكه لفظ ايوان هم، به نوشته ناصرى[ر.ض]، پارسى است.
ايوان كسرى; ايوان نوشيروان ر طاق كسرى.
ايوانس : (چو شيدادل) شهرى است از فرنگ كه به نوشته بعضى، در اوّلِ جَدى]برابر دى[ هر سال سار بسيارى آمده و هريك قدرى زيتون در منقار خود آورده و به كليسايى كه در آنجا است ريزند، آن مقدارى كه اهالى آن ديار را تا يك سال كافى باشد. با اينكه تا صد فرسخى آن، درخت زيتونى نيست.
ايوانيّه : يكى از طوايف تركان كه در اواخر قرن هفتم هجرى به آذربايجان مستولى گرديده و نهب و غارت نمودند.
ايّوب : (ر) نام بعضى از اصحاب و تابعين و هم پدر صلاح الدين يوسف، مؤسّس دولت ايّوبيان يا ايّوبيه كه ده تن از ايشان از 567 هجرى تا 649 حكمران مصر بوده اند و هم نام نامى يكى از انبياى عظام بنى اسرائيل كه به نوشته ناسخ التواريخ [ر.ض]، در 3642 هبوطى از دختر لوط تولّد يافته و در ارض جابيه ] در سوريه[ به نبوّت مبعوث گرديده و دختر افرائيم ابن يوسف [ر.م] را به حباله خود آورده و سه دختر و هفت يا ده پسر از او به وجود آمد و هفت هزار گوسپند و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو زراعت و ساير مواشى و ضياع و عقار و املاك بى شمار را مالك بوده تا در 3715 هبوطى به اقتضاى حكمت ازليّه به انواع بليّه مبتلا گرديده و روز چهارشنبه آخر ماه، ابواب امتحان به روى آن برگزيده رحمان گشوده شده و در يك روز خانه بر سر همه اولاد او فرود آمده و غلامان و ساربانانش مقتول و گاوان و شترانش منهوب شده و گوسپندان و شبانانش به آتش آسمانى بزرگى سوختند و آن عبد ممتحن به تمامى اين فتن و محن به منطوقه (إِنَّا وَجَدْنهُ صَابِرًا) (ص،44) تحمّل كرده و روى مبارك بر خاك نهاده و گفت (أَنِّى مَسَّنى الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّحِمِينَ)(انبياء،83) خدا عطا كرد و خدا بگرفت. عاقبت از ثمره آن شكر و صبر كه ضرب المثل عالم گرديده، مورد عنايات الهيّه بوده و پسران و دختران مانند سابق بدو عنايت شده و اموال و مواشى مساوى روز نخست عطا كرده شده، و بعد از رفع شدايد چندان بزيست كه چهار بطن از احفاء خويش ديده و در 226سالگى وفات يافت.
ايّوبيان; ايّوبيّهر ايّوب.
ايور; ايوره; ايوز; ايوزه : (چو ديگر و بى مزه) آراسته و پيراسته.
ايول: (چو نگون) نام ماه چهارم سال روس ها كه در اين زمان تقريباً با اوّل تموزماه رومى و 23 سرطان ]برابر تير [مطابق آيد و به موجب اساطير يونانيان، نام پسر نبتون، خداى دريا، مى باشد.