responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 337

ايوماورو ---> جزاير سبعه.

ايومِن : چشم و ديده.(ند)

ايون : (چونگون) نام ماه سيّم سال رومى ها كه در اين زمان تقريباً با اوّل حزيران رومى و 24 جوزا ]برابر خرداد [مطابق است.

ايهقان: (چوپهلَوان) خردل صحرايى.

اِيى: به تركى، كافى و وافى و موافق و مناسب و نفيس و فاخر و جيّد و طيّب و خوب و مطلوب و خير و منفعت و لطف و احسان و صحّت و عافيت.

انجمن دويّم

(در حرف باى ابجدى)

و آن مبتنى بر 29 آيين است:

آيين اوّل

(در حرف باء با الف ابجدى)

و امّا باى مفرده كه اوّلين اعضاى اين انجمن است و در گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه مذكور افتاد.

با : مخفّفِ باد و باشد و نام يكى از حروف هجا و هم از جمله ادوات عطف و استعانت و مقابله و مصاحبت مى باشد كه در نگارش سيّم از آيين سيّمِ مقدمه مذكور افتاد و در حال تركيب با اسامى آش ها مفيد معنىِ آش باشد، همچو: ماست با، غوره با و مانند اينها.

بااوش : (چو پاپوش) زنگله[ر.م] خوشه و خيار بزرگى كه براى تخمى نگاه دارند.

باب : بابا و خصوص و باره و لايق و شايسته و به تركى، يُمن و سعادت و به عربى، دَر و به همين معنى عربى لقب سيّد على محمّد شيرازى، رئيس بابيّه]در قرن13ه:. [مى باشد.

باب الابواب ---> دربند.

بابْ دستان : موضع معروفى است در سمرقند[در ازبكستان].

باب الدشت : بزرگترين محلاّت اسپهان است.

بابِ فيروز قباد ---> فيروزقباد.

باب المندب : بُغازى[تنگه اى] است مابين بحر قلزم]درياى سرخ [و بحر محيط هندى از افريقاى شمالى كه...[1] كيلومتر وسعت دارد.

بابا : جدّ و پدر وسركرده و ريش سفيد قلندران.

بابا اسحق : ملحدى بوده قره مانى[در تركيه كه در 637 هجرى در آناطولىآسياى صغير] ادعاى نبوت كرده و با گروهى از پيروان خود بناى يغماگرى گذاشته، عاقبت با بعضى از ياران خود به دست كيخسرو سلجوقى]دوازدهمين پادشاه سلجوقى روم [دستگير شده و اعدام گرديد.

بابا الياس : يكى از عجمان كه در آماسيّه]در تركيه [بناى مرشدى و پيرى گذاشته و گروهى بر وى گرويده و در عهد سلطان اورخان از ممالك عثمانيّه]دوّمين پادشاه عثمانى در قرن8ه:. [مطرود شدند، و مريدان او را بابايى گويند.

بابا طاهر : طاهر عريان همدانى، نام شريفش باباطاهر است. از علما و حكما و عرفاى عهد بوده است و صاحب كرامات و مقامات عاليه و اينكه بعضى او را معاصر سلاطين سلجوقيه دانسته اند خطاست. وى از قدماى مشايخ است معاصر ديالمهآل بويه در قرن 4 و 5ه:]بوده و در سنه410 هجرى قبل از عنصرى و فردوسى و امثال و اقران ايشان رحلت نموده. رباعيات بديع و مضامين رفيع به زبان قديم دارد(لغت نامه دهخدا)[.

بابا كوهى : لقب على ابن محمّد ابن عبدالله شيرازى از قدماى مشايخ صوفيه كه در 442 هجرى در شيراز وفات يافت.

بابا نعمت الله : از مشايخ نقشبنديه كه رسائل بسيارى در تصوّف نوشته و در آقشهر[در تركيه] مدفون است و تفسيرى عربى بر قرآن نوشته و شرحى بر گلشن راز شبسترى از او در اثر است.

بابات : مبارك و ميمون و خجسته.

بابارى : فلفل سياه است.(نان)

::::::::::::::::::::::::::::::::::

1. در اصل خالى است.

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 337
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست