« بلكه آنان چيزى را تكذيب كردند كه احاطه علمى به آن ندارند و واقعيت آن براى آنان نيامده و آشكار نگشته است اين چنين نيز پيشينيان تكذيب كردند بنگر، چگونه بود سرانجام ستمگران».
شكى نيست كه ضمير در جمله هاى : «بعلمه » و « لما يأتهم تأويله» ،به «ما موصول» در « بما» برمى گرد دولى بايد ديد مقصود از موصول» چيست؟.
در اين جا دو احتمال دارد:
1 ـ مقصود از « ما» قرآن است يعنى اين گروه قرآن را كه بر آن احاطه علمى ندارند انكار كرده اند و هنوز مآل و سرانجام (مواعيد) آن نيامده است.
گواه بر اين كه مقصود از « ما» در جمله «بَلْ كَذَّبوُا بِما لَمْ يُحِيْطوُا بِعِلْمِهِ» قرآن است، همان آيه پيشين است آنجا كه فرمود: «اَمْ يَقوُلوُنَ افْتَراهُ» و هر دو آيه به يك مطلب اشاره مى كند و آن اين كه: آنان قرآن را انكار كردند و درجمله دوم علت انكار بيان كرده و آن اينكه اين گروه جاهلانه و به خاطر عدم احاطه علمى به قرآن به انكار آن برخاستند، و علت انكار آنان جهل به واقعيت قرآن مى باشد.
اگر اين گروه نقاب تعصب را از ديده خود بر مى داشتند، و به عظمت قرآن و خصوصيات معجز آساى آن واقف مى شدند، مى دانستند كه چنين كتابى با اين خصوصيات محال است ساخته و چكيده انديشه بشرى باشد.
اين معنى در صورتى به خوبى روشن مى شود كه توجه شود كه هرگز در ما قبل و مابعد اين آيات سه گانه از قيامت سخنى ميان نيامده است، تا تصور شود كه مقصود « تأويل قيامت » است.
2 ـ احتمال ديگر اين كه مقصود از « ما» و ضمير « بعلمه» و « تأويله» قيامت است بسان جمله هاى « هَلْ يَنْظُروُنَ اِلاّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِى تَأْوِيلَهُ».
اين احتمال با سياق آيات كه همگى پيرامون قرآن سخن مى گويند و هرگز
نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 258