responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 121

برود، در صورتى كه مى بينيم كه آدم و حواء توبه كردند ولى تبعات آن ( خروج از بهشت.و..) ازبين نرفت.

هرگاه اين قرائن به طور جمع ملاحظه شوند براى هرانسان غير پيشداور مفيد اطمينان مى باشد كه اين نهى ، يك نهى ارشادى، به منظور بازدارى آدم و همسر او از يك سلسله تبعات و لوازم اعمال خود بوده و بس، نه نهى مولوى كه رنگ نافرمانى داشته باشد.

الفاظى كه موهم نافرمانى آدم و حوا است:

الفاظى كه در داستان آدم و حوا موهم خلاف عصمت و نافرمانى آدم است به قرار زير است:

1 ـ ظلم، 2 ـ عصى، 3 ـ غوى، 4 ـ تاب، 5 ـ خسران.

جاى بحث نيست كه هرگاه عقل و خرد قاطعانه بر يك مطلب قضاوت و داورى كرد، در اين صورت اگر ظاهر آيه و روايتى بر خلاف آن دلالت نمود بايد آن را به گونه اى تأويل كنيم واگر تأويل آن امكان پذير نشد بايد از اظهار نظر خوددارى نمائيم ولى خوشبختانه، نه تنها آيات سرگذشت آدم نياز به توجيه ندارند بلكه هرگاه روى موازين صحيح تفسير شوند، هيچ گاه چيزى كه منافى با عصمت آدم باشد از آنها استفاده نمى شود اينك توضيح الفاظ آيات:

1 ـ( ظَلَمْنا اَنْفُسَنا) (اعراف،23) « برنفس خود ظلم كرديم » و درجاى ديگر مى فرمايد:( وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةِ فَتَكُونا مِنَ الظّالِميْن) ( اعراف، 19 وبقره، 35) « به اين درخت نزديك نشويد، كه از ظالمان مى شويد».

شما فرض كنيد كه معناى حقيقى ظلم همان ستم است، ولى موازنه و تطبيق آيات با يكديگر به خوبى نشان مى دهد كه مقصود واقعى از « ظلم» همان است كه در آيه ديگر، آن را شقاوت (تيره بختى) خوانده است وآن را با آلام دنيوى، توضيح داده است چنانكه در تفسير «اِنَّ لَكَ اَنْ لا تَجوُعَ...» بيان گرديد، بنابراين بايد

نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 121
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست