نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 244
بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ .به
نظر میآید أَنْ یُجاهِدُوا تقدیرش «کراهة ان یجاهدوا» باشد، منظور از
استیذان اذن برای نرفتن به جهاد است یعنی آنها که ایمان به خدا و معاد
دارند از تو نمیخواهند که به جهاد نروند به علّت مکروه داشتن جهاد. در
ضمن، معلوم میشود که جهاد با مال و جان از لوازم ایمان به خدا و معاد است،
زیرا آن دو موجب صفت تقوی در انسان و تقوی سبب پذیرفتن جهاد است علی هذا
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ تعلیل لا یَسْتَأْذِنُکَ میباشد. 45-
إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ
الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ. علّت
اجازه خواستن آنها که به جهاد نروند، همان عدم ایمان است که قلوبشان در شک
و خالی از تقوی است لذا در شکشان سرگردان مانده تصمیم نمیتوانند گرفت. 46-
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لکِنْ کَرِهَ
اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ
الْقاعِدِینَ. معلوم میشود که عذر میآوردند که وسائل نداریم، ولی آن
برای نرفتن بود و الا اگر میخواستند میتوانستند وسیله آماده کنند. یکی
دیگر از علل عدم خروج آن بود که خدا میدانست اگر در جهاد شرکت کنند باعث
تباهی میشوند از آمدن بازشان داشت و آن کیفر نفاقشان بود، منظور از
«القاعدین» معذوران حقیقی میباشد مانند نابینایان، زنان، بیماران و ...
فرمان «اقعدوا» تشریعی نیست بلکه حکم تشریعی آنها رفتن بود و آن در پی
بهانهگیری آنها و به طور تعریض و کنایه از نافرمانیشان میباشد. 47- لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 244