نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 241
است که برای رفتن به جنگ موانعی دارد از قبیل اولاد، نبودن وسیله، زیادی مشغله. عرضا: عرض (بر وزن شرف) هر چیز ناپایدار را گویند مراد از آن متاع و غنیمت است. قاصدا: قصد: راست، متوسط، معتدل «سفرا قاصدا»: سفری متوسط و آسان. الشقة:
شق: شکافتن و شکاف. شق (بکسر اول) مشقت و رنج شقه: ناحیه و محلی که با
مشقت بآن میرسند مراد از آن در آیه مسافت و سفر توأم با مشقت است. ارتابت: ریب: شک. اضطراب ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ: دلهایشان به شک افتاد. یترددون: رد: برگرداندن. خواه بر گرداندن شیء باشد یا حالت تردد: رفت و آمد پی در پی «یترددون» متحیر و سرگردان میشوند. اعدوا: عد: شمردن. اعداد: آماده کردن. عده (بضم اول): چیز آماده شده لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً حتما برای خروج وسیله آماده میکردند. انبعاثهم: بعث: برانگیختن. انبعاث: برخاستن برای کار. ثبطهم: ثبط: حبس. بازداشتن. «ثبطهم» بازداشت آنها را. خبالا: خبل و خبال: فساد و تباهی. خلالکم:
خلل (بر وزن شرف) فاصله و گشادگی میان دو چیز، جمع آن خلال است، خلال مفرد
و به معنی وسط نیز آید، در آیه منظور همان است.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 241