نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 360
که غیر خویشاوند است، درماندگان، و آنچه مالک آن شدهاید نکویی کنید که خدا کسی را که متکبر و فخر فروش باشد دوست نمیدارد. 37-
همان کسانی که بخل میورزند و مردم را ببخل وادار میکنند و آنچه را خدا
از فضل خود بآنها داده نهان میدارند. برای کافران عذابی ذلت آور آماده
کردهایم. 38- و کسانی که اموال خود را برای تظاهر بمردم انفاق میکنند و
به خدا و بروز جزا ایمان نمیآورند و هر که شیطان همدم او باشد همدم بدی
است. 39- چه شده بر آنها؟! ای کاش که به خدا و روز جزا تسلیم میشدند و از آنچه خدا داده انفاق میکردند!! و خدا بآنها داناست. 40- خدا هموزن ذرهای ستم نمیکند و اگر عمل، عمل نیک باشد آن را افزون میکند و از جانب خود پاداشی بزرگ میدهد. 41- چگونه باشد (حالشان) آن وقتی که از هر امت گواهی میآوریم و تو را بر این امت گواه قرار میدهیم. 42-
آن روز کسانی که کافر شده و به پیامبر نافرمانی کردهاند دوست میدارند که
ای کاش زمین با آنها یکسان میبود و هیچ واقعهای را نمیتوانند از خدا
پنهان کنند.
کلمهها
ذی القربی: صاحب قرابت (خویشاوند) قربی: قرابت نسبی. الجار الجنب: همسایهای که اجنبی است، خویشاوند نیست. جنب (بر وزن شتر) وصف است به معنی مجنوب و کنار شده (کنار شده از خویشاوندی). الصاحب بالجنب: جنب (بر وزن عقل) به معنی پهلو، طرف و کنار است یعنی: رفیقی که در کنار انسان است. ابن السبیل: پسر راه. مسافری که از وطن و مال، دستش کوتاه شده است. جز سبیل معرفی ندارد گویی پسر راه است (درمانده). مختال: متکبر. خیل: گمان. خیلاء: تکبر از روی خیال و فرض.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 360