نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 427
لفظ «فیما افتدت» میرساند که بذل ممکن است همه مهر و یا مقداری از آن و یا زاید بر آن باشد. سوم
اینکه: دادن و گرفتن این بذل بلا مانع است و چون بذل از طرف زن است معلوم
میشود که در چنین طلاق، تقاضا از طرف او است و او حاضر به ادامه زندگی
نیست. لفظ «خفتم» حاکی است که گاهی حکومت و غیره نیز در این طلاق دخالت
میکند. «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ ...» این جمله در مقام تهدید است که
باید دستورهای خدا را عمل کنند و گرنه ستمکار بوده و مورد غضب خدا خواهند
بود. 230- فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّی
تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ
یَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ .... این آیه تتمه
«امساک بمعروف» است و روشن میکند که بعد از طلاق سوم دیگر نمیتواند آن
زن را بگیرد تا دیگری او را بگیرد و اگر او هم طلاق داد، میتوانند با هم
ازدواج کنند اگر ظن بکنند که میتوانند با حفظ مقررات عدالت زندگی کنند. وَ
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُها لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ لازم است برای
«یعلمون» مفعولی مقدر شود مثل «حکمتها- فایدهها» یعنی: خدا این احکام را
بیان میکند به آنان که حکمتها و فائدههای آنها را میدانند و درک میکنند
چون آنها هستند که به علل احکام پی میبرند و مورد عمل قرار میدهند مثل
قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ انعام/ 97 و 98.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 427