نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 177
و مكان مواجهه و مقابله بكند- ادراك وى صحيحتر و صوابتر خواهد بود- پس صواب بمعنى كثير المطابقه- و خطا بمعنى كثير المغايره مىباشد- مثلا ما جسم را از دور كوچكتر مىبينيم- و بحسب حقيقت نيز كوچك
به اشخاص متفاوت خواهد بود- .
دكتر ارانى در جزوه ماترياليسم ديالكتيك صفحه 24- مىگويد نوع ساختمان سلسله عصبى- بطرز مخصوصى در عمل شناختن مؤثر خواهد بود- خود همين تاثير شناختن است- ما ميدانيم اعصاب انسان و حيوانات ديگر- بطرز مختلف عمل مىكند- بوى معين انسان را متنفر- ولى حيوان را جلب مىكند- رنگ معين بنظر حيوان ديگر حال ديگر را دارد- يا اينكه آهنگ معينى به گوش يكنفر خوش- و به گوش ديگرى نامطبوع است- درجه حرارت معين گاه بنظر گرم و گاه سرد جلوه مىكند- خلاصه تاثير ساختمان عصبى را در شناختن ميدانيم- ولى از اينجا نبايد نتيجه بگيريم- چون نوع عصب در شناختن مؤثر است- پس عين حقيقت را نمىتوان شناخت- زيرا چنانچه ذكر كرديم مفهوم كلمه شناختن- شامل همين تاثير مخصوص هم هست - .
دكتر ارانى شناختن عين حقيقت و حقيقت مطلق- حقيقتى كه از ناحيه اعصاب شكل مخصوصى پيدا نكند- پوچ و بىمعنى مىشمارد- در همان صفحه مىگويد- چقدر بى مغز است اگر مكتبهاى مخالف ما توقع دارند- كه فكر و اشياء در هم تاثير نمايند- يعنى عمل شناختن صورت خارجى پيدا كند- بدون اينكه يك طرف تاثير نداشته باشد- يعنى فكر در تاثيرى كه از اشياء گرفته است تصرف نكند- بالاخره همين تصرف همان شناختن است- و اگر يكى نباشد ديگرى هم نخواهد بود- اينهايى كه عقب عين حقيقت و حقيقت مطلق- و مفهومهاى پوچ ديگر مىباشند- مثل اينست كه مىخواهند- عمل شناختن مانند عمل هضمى صورت گيرد- كه نه ماده غذائى وارد معده شود- و نه معده بر روى مواد غذائى اثر كند- .
ايضا در همان جزوه صفحه 29 مىگويد- مغز از همان زمان تولد داراى يك خاصيت اصلى است- و آن خاصيت فكر كردن است- ولى اين خاصيت اصلى وقتى ميتواند كار كند- كه ماده لازم را دريافت كند- مثل اينكه يك معده خاصيت هضم دارد- ولى وقتى هضم مىكند كه ماده غذائى در آن داخل شود- اگر بواسطه عناصر تاثر ديدن و شنيدن و غيره- موضوعى پيدا كند فكر هم كار مىكند
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 177