بر ممالك تركستان استيلا يافت تاينگو طراز با او مصاف كرده [1] و گرفتار شد، و بر دست سلطان محمد خوارزم شاه اسلام آورد. ثقات
چنين روايت كردهاند: كه تاينكو طراز چهل و پنج مصاف فيروز داشت [2] كه
هيچ كس او را نه شكسته بود، و سلطان كرت سيوم بر بنگاه خطا [به] زد، و
جمله را برگرفت [3] و كشلوخان سنقر تتار با گورخان مصاف كرد، و گورخان
را بگرفت، و دولت خطائيان برگذشت [4] و [به] آخر شد [و الدائم هو الله]
الثاني چنگيزخان مغل (لعنه الله) اشاره
جماعتي از ثقات چنين روايت كردهاند [5] كه از مصطفي صلي الله عليه و
سلم، جمع [6] صحابه رضي الله عنهم سؤال كردند كه: متي الساعة يا رسول
الله؟ ما را اعلام فرماي، كه قيامت بعد ازين بچندگاه باشد؟ فرمود: [بعد از]
شش صد و اند سال باشد، و اند را كه در زبان پارسيان است بعربيت دو لفظ است
يكي نيف [و] دوم بضع، اما لفظ بضع در قرآن بدو جاي است: يكي در قصه يوسف
عليه السلام فلبث في السجن بضع سنين، [7] و اين هفت سال [8] بود، و
دوم در سوره روم و هم من بعد غلبهم سيغلبون في بضع سنين [9] و اين [10] هم هفت سال بود، و اين لفظ نيف در عربيت و اند كه [11] معني آنست،
در زبان پارسي كلمهايست [12] كه ميان دو عقد عشرات (ده) افتد، چنانچه
ده و اند، و بيست و اند و سي و اند، و چون بر لفظ مبارك مصطفي رفت [صلي
الله عليه و سلم] ستمائة و نيف پس بايد، كه ظهور علامات [13] قيامت ميان
شش صد و ده باشد، صدق رسول الله [صلي الله عليه و سلم] و شهادت سلطان غازي
محمد سام طاب ثراه [14] در شهور اثني و ستمائة بود، او پادشاهي بود، كه
آخر سلاطين (عادل) و ختم پادشاهان گشت، و دولت او سدي بود فتنههاي آخر
الزمان (را) و ظهور علامات قيامت را. [و] دليل برين [15] حديث آنچه [هم]
در ان
[1] مط و مب: صاف داد. [2] مط و مب: چهل و پنج مصاف داد كه هيچكس [3] مط و مب: بگرفت [4] مط و مب: درگذشت. [5] مط: رضي اللّه عنهم اجمعين كه از [6] مط و مب: جمعي از صحابه [7] قرآن، يوسف 42 [8] مب: هفت سال اول بود [9] قرآن، الروم 4 [10] مط و مب: و آن هم. [11] اصل: و اندكي معني [12] مط و مب كلمه است [13] مط و مب: علامت. [14] طاب ثراه در مب نيست [15] مط و مب: بدين