ايشان زني بود. و
درين آخر كار، بعد از ان زن، مردي بود گورخان [نام]، و او را خان خانان
گفتندي، بعضي چنين روايت كردند، كه او در سر مسلمان شده بود و الله اعلم.
بالحقيقه، اما باتفاق اول ايشان فرماندهان [1] عادل بودند، (و) بانصاف و
جلادت [آراسته] و مسلمانان [2] را تعظيم بسيار كردند، و علما را حرمت
داشتندي [3] و بر هيچ آفريده ظلم و تعدي جايز نشمردندي، و چند كرت لشكر
[هاي] ايشان از آب جيحون [عبره كرده بود، و اطراف خراسان تاخته، و بلاد
خراسان بالا از آب جيحون] و حدود بلخ و ترمذ و آمو و طالقان و گرزوان [4] غرستان [5] تا سر حد غور، نهب كرده بودند، و جمله ما وراء النهر و
فرغانه و خوارزم، و بعضي از خراسان، همه اموال بديشان ميفرستادند، و ازين
مواضع چند كرت مسلمانان را اسير برده بودند، جز سلاطين غور و باميان كه
ايشان را منقاد نه بودند [6] باقي جمله ملوك سرحدها، منقاد آن جماعت
گشته بودند، و يك دو كرت لشكر پادشاهان غور، كه پهلوانان آن لشكر سپهسالار
(آن) خرجم [7] و محمد خرنك [8] عليهما الرحمه [9] بودند لشكر خطا
را منهزم گردانيده بودند، و سپهسالار خرجم در ان مصاف شهادت يافته [10]
و آخرين لشكر (ايشان) كه از آب جيحون عبره كرد، [و] بطرف خراسان بگذشت،
اين [11] بود، كه با سلطان غازي معز الدين محمد سام طاب مرقده مصاف
كردند، و چون عهد سلطان غازي محمد سام منقرض شد، [12] سلطان محمد خوارزم
شاه،[1] مب: فرمان روايان [2] مط: و مسلمان را [3] مب: بداشتندي [4] مط و مب: كزروان
بتقديم زاي هوز بر راي قرشت، راورتي: كرزوان، ولي چنانكه گذشت قرار ضبط
حدود العالم كرزوان بتقديم راي قرشت صحيح است، كه راورتي معرب آنرا
(جرزوان) هم مينويسد، اكنون هم بهمين نام (گرزيوان) معروف و چند ميل بطرف
جنوب شرقي ميمنه كنوني و يهوديه تاريخي واقع است [5] كذا في الاصل، مط و مب و راورتي: غرجستان (ر: 29) [6] مط و مب: نبودهاند [7] در اصل، جرجم، مط و مب حرحم، كه در نسخ ماخذ مط حرجم هم آمده راورتي
اين نام را خرجم يا خرچم مينويسد، و اختلاف نسخ را هم شرح نميدهد، و پيدا
ميآيد كه در نسخ وي چنين بوده و از اسماي مصدر به خر است (رك: 39) [8] كذا در اصل و راورتي، در متن مط و مب حرنك، كه در يكي از نسخ مأخذ مط خرنك هم آمده. [9] اصل: عليه الرحمة، [10] مط و مب: يافت، [11] مط و مب آن [12] مط و مب: منقضي شد.