اين فخر الدين مباركشاه غوري شاعر نسب نامه غوريان، با فخر مدبر مبارك
بن منصور مشهور به مباركشاه نويسنده آداب الحرب و الشجاعه و شجره انساب
مباركشاهي خلط شده و در مقدمه انتخابات آداب الحرب طبع لاهور هر دو را يك
شخص پنداشتهاند. در حاليكه مباركشاه اول در شوال 602 ه فوت شده، و
مباركشاه ثاني سالها بعد ازين تاريخ در هند زندگي داشته و شجره انساب و
تاريخ خود را به قطب الدين ايبك بعد از (602 ه) تقديم داشته و آداب الحرب
را بنام شمس الدين التتمش (607- 633 ه) نوشته است ابن اثير درباره شخص اول
چنين مينگارد: «و فيها (602 ه) في شوال توفي فخر الدين مباركشاه بن الحسن
المروروذي، و كان حسن الشعر في الفارسية و العربية و له منزلة العظيمه عند
غياث الدين الكبير صاحب غزنه و هرات و غير هما و كان له دار ضيافة فيها كتب
و شطرنج، فالعلماء يطالعون الكتب و الجهال يلعبون بالشطرنج (الكامل طبع
تورنبرگ 12/ 160) در مجمل فصيحي (جلد 2 ص 281 طبع محمود فرخ در مشهد) عين
همين عبارات ابن اثير را در تحت واقعات (602 ه) نقل كرده ولي بجاي (بن
الحسن) بن حسين طبع شده است. در هفت اقليم امين رازي دو قصيده از فخر
الدين مباركشاه در مدح ملك سيف الدين غوري (متوفي 558 ه) موجود است، كه
رابطه او را با دربار همين پادشاه و همين عصر ميرساند. و در حبيب السير (2/
155) كتابي در علم نجوم المدخل المنظوم في بحر النجوم باو نسبت داده شده
كه در كشف الظنون حاجي خليفه نامش بصورت مغلوط مبارك اوذي (؟) طبع كردهاند
(5/ 472) قراري كه زكي وليدي توغان مينويسد: در كتب حانه ايا صوفيه كتاب
خطي نمبر 4792 بنام، رحيق التحقيق من كلام فخر الدين مباركشاه غوري در علم
اخلاق موجود است. (مؤلفات فارسي از ستوري طبع لندن 2/ 1167) معين الدين
اسفزاري در كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينة هرات تاليف 899 ه (ج 1 ص 255)
در شرح ولايت غور گويد: «و نيز بدين مفاخرت دارند (غوريان) كه در زمان بني اميه در جميع