كه زبانشان فارسي است، و حتي در قندهار تاجيكهائي داريم كه پشتو ميگويند ولي قوما تاجيكاند. ثالثا:
ناميكه از طرف قوم مخالف ديگري بر يك قوم بطور طعن و تشنيع اطلاق ميگردد،
همان نام همواره مورد نفرت همين قوم ميباشد نه مدار افتخار، اگر تركان
فارسيزبانان اجنبي را زير دستان كوچك و مغلوب ناميدند، خود اين مردم چرا
نام طعن آلود رقيبانه را بطور افتخار براي خود قبول كردند؟ و ما ميدانيم كه
تاجيك همواره افتخار دارد باينكه تاجيك است، و اين نام را اجنبي و علامت
ذلت و حقارت نميشمارد مثلا اسم پتهان كه سكنه هند به پنبتون دادهاند،
تاكنون مورد نفرت پنبتون خالص است نه افتخار! پس نميدانم كه عنوان تاجيك
بقول مذكور بمعني زير دست و مادون و مقهور، چگونه مورد استعمال تاجيكان
غيور و خالص شده باشد؟ علاوه برين كلمه تاجيك بصورت تژيك در زبان ختني
قديم كه برسم الخط بر همي نوشته ميشد مستعمل بود، و اين نام در اسناد و
مدارك و سفر نامه ختن كه بزبان قديم آريائي هوتني (ختني) است ميآيد، و چون
كتاب مذكور بقرن دهم مسيحي (300 تا 400 ه) متعلق است (رك: بمقاله پروفسور
بيلي در مجله روزگار نوطبع لندن شماره 3) بنابران بايد گفت كه اين كلمه
بزمان قديمتري تعلق دارد، و اسم قديمي است از طوايف اصيل آريائي كه در دو
طرف آمويه عليا سكونت دارند. محشي دانشمند برهان قاطع شرحي بر كلمه تاجيك نوشته (ص 455) كه ملخص آن چنين است: در ختنيTaJik در تركي تاجيك است (جغتائي 194) فراي نويسد: اشتقاق
كلمه تاجيك محتملا از شكل ايراني شده «طايي» (قبيلهيي از عرب) آمده، با
آنكه فيلوت در گرامر فارسي طبع كلكته 1919 م (ص 245) آنرا مشتق از تاختن
ميداند و اين قول بعيد است. تركان نام تاجيك را مانند (تات) بايرانيان
اطلاق ميكردند. استاد هنينگ تاجيك را تركي ميداند مركب از تا- تات
(ترك)+ چيك (پسوند تركي) جمعا يعني تبعه ترك. و اين كلمه را با تازيك و
تازي (طايي) لغة مرتبط نميداند (از افادات شفاهي استاد هنينگ)