مرحوم ملك الشعراء بهار در كتاب
سبك شناسي گويد: كه در طبقات ناصري تات بمعني تازيك و تاجيك آمده (ج 3 ص
50) ولي نويسنده سطور با وجودي كه مكررا چندين نسخه طبقات را سراپا
خواندهام كلمه تات بمعني تازيك را در ان نيافتهام، و مرحوم بهار حوالتي
نيز نداده كه در كجاي طبقات تات بمعني تازيك آمده است! كذلك آن مرحوم شرح
عجيبي بر تاجيك در ذيل صفحه نوشته كه از روي موازين علمي قابل تأمل است،
مينويسد: «كه ايرانيان از قديم بمردم اجنبي تاچيك يا تازيك ميگفتهاند، اين
لفظ در زبان دري (تازي) تلفظ شد و رفته رفته خاص اعراب گرديد، ولي در
توران و ما وراء النهر لهجه قديم باقي و به اجانب تاچيك ميگفتند، بعد از
اختلاط تركان التائي با فارسيزبانان آن سامان لفظ تاچيك به همان معني داخل
زبان تركي شد، و فارسيزبانان را تاجيك خواندند، و اين كلمه بر فارسيان
اطلاق گرديد و ترك و تاجيك گفته شد»!!! (ج 3 سبك شناسي ص 50) مستشرق معروف
آلماني ماركوارت در كتاب ايرانشهر گويد: اين كلمه از تاتچيك گرفته شده، و
معني آن در تركي زير دستان كوچك است، تات بمعني مقهور و مغلوب و زيردست و
چيك از ادات تصغير است، و اسمي است كه تركان بايرانيان دادهاند (كاوه برلن
ص 7 شماره 4، 5) هر دو قول فوق باين سبب مورد تأمل است: كه اولا مردم
تاجيك در بين ايرانيان قديم اجنبي وزير دست و مقهور نبودند، بلكه بقول اكثر
مورخين مدقق مانند گيگر الماني و اشپيگل جزء مردم فلات ايران بودند، و
زبانهاي تاجيكي از قبيل فارسي و واخي و اشكاشمي و غيره هم السنه خالص
آريائي اند (رك: ايرانيان خاوري از گيگر الماني و اطلاعات درباره ايرانيان
قديم از اشپيگل الماني) ثانيا: اگر اسم تاجيك از طرف تركان بفارسيزبانان
مطلق بحيث اجانب داده ميشد، چرا همين نام بر تمام فارسيزبانان اطلاق نشد
كه همه بيگانه تركان بودند؟ در حاليكه تاجيك شعبه خاصي است از فارسيزبانان
كه در شرق ما وراء النهر و تخارستان و بدخشان تا پامير زندگاني دارند، و
اين نام بر هر فارسي گو در هر جا نه اطلاق شده بود و نه اكنون تاجيك هر
پارسي زباني را گويند، بلكه نام قوم خاصيست