ابو
ريحان البيروني كه اغلب آثار خود را بزبان تازي نوشته اين مصطلحات معربه
را گرفته و نگاشته است، مثلا در باب نهم مقالت پنجم قانون مسعودي در شرح
صفت معموره «ما ذكرناه من الجبال الصرده» مينويسد [1] كه مقصد هم
كوههاي سردسير است. منهاج سراج هم اصطلاح جروم را عينا بر اراضي موجوده
گرمسير جنوبي غور اطلاق داده، و در رديف تكناباد و زاول آنرا شامل فتوحات
غياث الدين محمد سام ميداند، كه تكناباد و بلاد جروم را بمعز الدين داده
بود. خلاصه: جروم جمع جرم معرب گرم است، كه مقابل آن صرود جمع صرد معرب
سرد بوده، و اصطلاح جروم در يك شعر قديم زبان پشتو در كتاب «پته خزانه»
(خزانه پنهان) بنام امير كرور جهان پهلوان سوري كه در حدود (139 ه) ميزيست،
نيز آمده، و از آن پيدا ميآيد، كه از اوايل ورود عرب اين اصطلاح معربه
معمول بوده است [2]16) در طعام
در طعام يا باب طعام از دروازهاي معروف جنوبي شهر زرنج سيستان بود، و
چنانچه منهاج سراج در طبقه (8) شرح حال يعقوب ليث ذكر كرده، وي آن در را در
حين آبادي شهر ديده بود شارستان زرنج دران وقت قرار تفصيل جيهاني و اصطخري
پنج دروازه آهنين داشت، كه يكي از ان دروازهها باب طعام بود، و از آنجا
بروستا ميرفتند، و آبادترين درهاي آن شهر بود [3] اين دروازه در كتب
تاريخ زياد ذكر ميگردد، و تاريخ سيستان در موارد متعدده آنرا ميآورد، و
درين شعر محمد بن وصيف سجستاني نيز نام آن مذكور افتاده: عمر او نزد تو آمد كه تو چون نوح بزي در آكار تن او، سر او باب طعام [4]
[1] منتخبات قانون مسعودي ص 4. [2] براي شرح اين مقصد به كتاب پته خزانه ص 34 و 229 رجوع شود، طبع كابل از آثار حبيبي، [3] اشكال العالم ص 63 نسخه خطي [4] تاريخ سيستان. در شماره 17 مجله آريانا طبع كابل مقالت مفصل من درباره شهر زرنج نشر شده، شايقين بآن رجوع فرمايند.