جسته
پديدار ميگشت اما نثر منهاج سراج ازين گونه معايب مبراست و براعت و سلاست و
شستگي عبارات و شگفتگي جملات و الفاظ آن بدرجهايست كه در برخي از محاسن
از نثر بيهقي نيز تفوق جسته و سبقت يافته است. اگر طبقات را سراپا
بخوانيد، اغلاق و ابهام را در ان نخواهيد يافت، نثري است سهل و ممتنع، و
حاوي تمام صفات ادبي زبان پارسي، جملات آن از هم مجزا و خبرهاي جمل واضح و
روشن است، صراحت دلالت و روشني اداي مقاصد دران آشكار است، اگر اين رويه
مستحسن و روش برجسته و محكم نثرنگاري پارسي به اسلوب خشن و نامطبوع و
مستكره و پر تكلف دوره مغل تبديل نميگشت، و آن حسن خداداد و چهره بشاش و
فرخنده باين رنگ غير طبيعي و حليههاي ناشايسته آلايش نميكرد، اكنون زبان
پارسي نثري قوي تر و دلچسبتر از اين ميداشت و اسلوب نگارش آن پخته و
متينتر ميگرديد، بهر حال مولانا نثر نويسي است، جادونگار، و طبقات وي از
شهكارهاي نثر زبان پارسي است. (كابل، كارته 4، ثور 1321) عبد الحي حبيبي