كوچك
بود سلطان محمود ولايت جوزجان را به پسر خويش محمد سپرد [1] و با اين
صورت دودمان شاهي جوزجان برافتاد، آل فريغون به سجاياي شريفه و دانشپروري و
علم دوستي معروف بودند و دربار ايشان همواره مرجع فضلاء و شعراء و محط
دانشمندان عصر و خردمندان زمان بود و شعراي عصر را در مدح ايشان قصايد و
ستايش هاست.
دودمان امام عبد الخالق جوزجاني:
اين شخص كه مورث اعلاي دودمان مؤلف است به تصريح خود وي از جوزجان
(گوزگان) بغزنه افتاد و دختر سلطان ابراهيم غزنوي را در حباله آورد. «و
آن پادشاه (سلطان ابراهيم) را چهل دختر بود و سي و شش پسر، جمله دختران او
بسادات كرام و علماء با نام داد: و يكي از ان ملكات در حباله جد سوم منهاج
سراج بوده است و سبب نقل اجداد كاتب از جوزجان بدين سبب بود، كه امام عبد
الخالق جوزجاني كه بالاي طاهر آباد غزنين حفته است، در جوزجان بخواب ديد،
كه هاتفي او را گفت: كه بر خيز و به غزنين رو، وزن خواه! .... بر حكم اين
خواب بغزنين آمد، و يكي از آن دختران در حكم او آمد، او را از ان ملكه پسري
آمد، ابراهيم نام كرد، و اين ابراهيم پدر مولانا منهاج الدين عثمان
ابراهيم بود ..» .. [2] باين تفصيل امام عبد الخالق جوزجاني در عهد
سلطان ابراهيم كه يكي از شاهان آل سبكتگين است، بغزنه آمد و دختر اين
بادشاه در حباله آورد، و در غزنه متمكن گرديد، چون عهد سلطنت سلطان ابراهيم
از (451- تا 492 ه) مدت چهل و دو سال است، بنابران تخمين كرده ميتوانيم،
كه جد سوم مؤلف ما در نيمه دوم قرن پنجم حيات داشت. و اين شخص بعد از آمدن
بغزنه از آنجا بيرون نرفته، و طوري كه در بالا خوانديد، در همين شهر از
جهان رفته و مزارش هم بالاي طاهر آباد است، كه نام جائي بود در غزنه، و
اكنون در غزني قريهاي بنام طاهر آباد موجود است، و آن ناحيت را سراب گويند
كه در 50 كيلومتري شمال غرب شهر غزنه واقع است.
[1] دكتور ناظم در ضمايم كتب سلطان محمود بحوالت المتي و لباب عوفي و ابن اثير و بيهقي و غيره [2] طبقه 11- ذكر سلطان ابراهيم