جمال
الدين ياقوت حبشي جمله ملوك (و) امراء ترك و غور و تاجيك [1] از خدمت
درگاه متفرق شدند، و كوفته (خاطر) ميبودند، خصوصا اختيار الدين ايتگين كه
امير حاجب بود، چنانچه در ذكر سلطان رضيه بتحرير پيوسته است [2] بدين
سبب جمال الدين ياقوت شهادت يافت، چون ازين سبب دولت از سلطان رضيه روي
تافت، خوب طبعي [3] مثنوي گويد مثنوي عنان تافت دولت ز پيرامنشچو
گرد سيه ديد بر دامنش و تخت به معز الدين رسيد، و روز بيعت بكوشك
دولتخانه، چون سلطان را بتخت بنشاندند، و ملوك و امراء و علماء و صدور و
اكابر لشكر [و] حضرت را بجهت (بيعت) عام در بارگاه اعلي حاضر كردند، همگنان
را بر سلطنت [4] معز الدين و ذكر نيابت او بيعت دادند، و با سلطان معز
الدين مقرر كرد [5] كه چون پادشاه را صغر سني [6] هست يك سال مصالح
مملكت به بندهئي بازگذارد، سلطان برين جمله فرمان داد، و چون التماس بوفا
رسيد، در موافقت (خواجه) [نظام الملك] مهذب الدين وزير، پرداخت [و] مصالح
پيش گرفت، و از سلطان نوبت و پيل درخواست و يك همشيره سلطان را در حكم خود
آورد، و تمام امور مملكت بوي عايد شد، سلطان را ازين احوال غيرتي در خاطر و
مزاج آمد، چند كرت در خفيه قصد او كرد، دفع ممكن نه گشت. روز دوشنبه هشتم
ماه محرم سنه ثمان و ثلاثين و ستمائة چنان تقرير كردند، كه سپهسالار احمد
سعد [7] عليه الرحمه در خفيه بخدمت سلطان رفت و عرضه داشت، تا چند ترك
را خبر دادند، و بفرمود تا آن تركان مست، از بالاي قصد سپيد فرمود آمدند، و
پيش صفه بار، اختيار الدين ايتگين را بزخم كارد شهيد كردند، و خواجه مهذب
الدين را (كه وزير است) چند زخم كارد زدند، خواجه از پيش ايشان بزخم بهم [8] بگريخت، و خلاص يافت. (و الله اعلم بالصواب)[1] مط: غوري و تازيك [2] مط: پيوست [3] اصل: خوب طبع [4] اصل: بر سلطان، [5] مط: مقرر شد [6] مط: سن [7] مط: سعيد راورتي واصل: سعد [8] مط: زدند او از پيش ايشان با زخم بگريخت