طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) - سراج جوزجانی، منهاج الدین

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 2 صفحه : 170

سيف الدين حسن قرلغ ملتان داشت [1] و در شهر و حصار اچه هندوخان مهتر مبارك خازني [2] فرمانده بود، و از دست خود معتمدان در قلعه اچه نصب كرده بود، چون خواجه صالح كوتوال. منكوته با لشكر مغل بكنار آب سند رسيد، ملك سيف الدين حسن قرلغ حصار (و) شهر ملتان خالي بگذاشت، و در كشتي نشست، و بطرف ديول و سندستان [3] رفت، و منكوته بپاي حصار اچه آمده [4] و حصار داد و جنگ قايم شد، و اطراف (و) حوالي اچه خراب كرد، و اهل حصار جد و جهد (بليغ) نمودند، و در محافظت حصار جهد بسيار كردند، و مغل بسيار بدوزخ فرستادند، و هر چند لشكر مغل و نوينان كفار كوشش مي‌كردند، غازيان حصار سر رخنه نگاه ميداشتند، تا يكي از بهادران نامدار مغل كه بطرفي رفته بود، چون بنزديك منكوته آمد منكوته را طعنه زدن گرفت كه اين چه قلعه و حصار است، كه تو در گرفتن آن چندين توقف و تأني مي‌ورزي من بيك حمله آن قلعه را بگيرم.
شب آن مستعد شد، و مغل بسيار در سلاح كرد، ناگاه در پاس سيوم كه وقت آسايش پاسبان و مرد حصار بود بسر آن رخنه برآمد، فضل خداي [5] آن بود، كه اهل قلعه در پس آن رخنه آب و گل بسيار با هم آميخته بودند، و لوري و گلزار [6] ژرف كرده [بودند] زيادت يك نيزه بالا.
چون بهادر مغل پاي در اندرون رخنه نهاد، بزعم آنكه زمين است، دران گل زار افتاد، و غرق شد، اهل قلعه نعره زدند و مشعله بر آوردند، و در سلاح شدند، مغلان ديگر باز گشتند، و ديگر روز كسان در ميان كردند، كه آن [7] بهادر (كه) دوش گرفتار شده است باز دهيد تا لشكر از پاي قلعه برخيزد (چون) آن لعين بدوزخ رفته بود و بآب سياه و گل تيره فرو شده باز دادن ممكن نه بود، اهل قلعه از گرفتاري او منكر شدند، في الجمله فضل آفريدگار تعالي اسباب

[1] مط و مب: به ملتان بود،
[2] مط و مب: مبارك خان. راورتي: خازن.
[3] مط و مب:
ديول و سنده و سيستان
[4] مط و مب: درامد
[5] مط و مب: فضل حق تعالي،
[6] اصل:
ني و گلزار، ولي لوري همان لوره است، كه شرح آن گذشت و گل زار به كسره اور است.
[7] مط و مب: اين

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 2 صفحه : 170

فرمت PDF

شناسنامه

فهرست