بيت
آدينه سلخ [1] ماه شوال لقب* خ بوده و سين و دال تاريخ عرب [2] شد
كوچ تمر خان و طغان خان ز جهان* او اول شب گذشت و اين آخر شب [تمر خان در
لكهنوتي نقل كرد] (و طغان خان در اوده نقل كرد) چنانچه هيچ يك از ايشان را
در دنيا از فوت يك ديگر خبر نشد (هر آئينه) ملاقات [3] ايشان بدرگاه عزت
و در آخرت بوده باشد (و الله اعلم بالصواب)
الثامن الملك تمر خان [4]
ملك تمر خان ترك نيكوسيرت و گزيده اخلاق بود [و] بغايت جلد و شهيم [5] و تا زنده و دلير، و اصل او از قفچاق [6] بود صورت خوب داشت، و
محاسن كشيده، در اول او را سلطان (از) اسد الدين منكلي [7] برادر ملك
فيروز بمبلغ پنجاه هزار جيتل بخريد، (و) در لشكر چندوال [8] ناگاه پسر
راي چندوال لده نام [9] بدست او افتاد، چون بخدمت سلطان آورد، محل قبول
يافت پس نايب امير آخر شد، و در ان وقت امير [آخر] طغان خان بود چون تمر
خان قيران نايب امير آخر شد، خدمات پسنديده نمود چون طغان خان را بداور
فرمود [قيران] امير آخر شد و در عهد سلطان رضيه عليها الرحمة مقطع قنوج شد،
و در ان عهد بر سر لشكر هاء اسلام بطرف كاليور [10] و مالوه بحكم فرمان
[اعلي] نامزد شد، در ان لشكر آثار پسنديده نمود و بعد از ان چون بحضرت باز
آمد اقطاع كره حواله او شد، در ان طرف غزوات بسيار كرد، و شرايط لشكركشيها
با تمام [11] بجا [ي] آورد، و چون نصرت الدين تايسي [12] كه مقطع
اوده بود برحمت حق تعالي پيوست ولايت اوده و مضافات آن حواله تمر خان قيران
شد، و دران بلاد تا سرحد ترهت كارهاء بزرگ كرد، و غنايم بسيار بدست آورد،
از رايان
[1] مط: آدينه و سلخ،
چون تاريخ فوت اين دو ملك به تصريح مؤلف (644 ه) است، و (خ+ س+ د) 664
ميشود، بنابران بايد صحيح اين مصراع (خ بوده و ميم و دال) باشد تا با 644 ه
بحساب جمل موافق آيد. [2] مط: از تاريخ [3] مط: ديدار ايشان [4] مط: الملك قمر الدين قيران تمر خان، راورتي: تمر خان السلطاني [5] مط: شهم، [6] مط: قيچاق [7] كذا في الاصل و در مط و راورتي، در يك نسخه ماخذ مط: مشكلي يا متكلي
منگل قوم معروف افغان است، شايد، منگلي منسوب بدين قوم باشد، [8] مط: چند وار، راورتي هر دو صورت را نقل كرده [9] مط: پسري از چند وار مده نام، راورتي: لده نام، [10] مط: كاليوار [11] مط: كشيهاي با نام [12] مط: تابسي