[1] داماد چنگيزخان بدان موضع كشته شده بود، خلق آن شهر را [به] تمام
شهيد گرد (ند) و شهر را خراب كرد [ند] و ديوارهاي شهر را پست كرد [ند] و
جفت گاو بربست، و بر شهر (به) راند، چنانچه آثار عمارات آن شهر باقي نماند. چون
ايشان [2] از شهر و اطراف و نواحي [آن] فارغ شد [ند و] از آنجا بطرف
هرات آمد، و بر در شهر هرات لشكرگاه كرد، و جنگ پيوست، و بر هر طرف
منجنيقها [3] نهاد و ملك شمس الدين محمد جوزجاني [4] و ملك تاج الدين
قزويني، و ديگر امرا كه در شهر بودند، مستعد جنگ شدند، اما ثقات چنين
روايت كنند [5] كه هر سنگ منجنيق، كه از شهر بر لشكرگاه مغل راست (مي)
كردند، در هوا رفته و هم در شهر فرود آمدي [6] شهري كه سلطان محمدشاه
خوارزم، مدت يازده ماه بر (در) آن شهر مقاتله كرد، تا فتح آن [شهر] او را
مسلم شد، در مدت هشت روز [7] لشكر مغل آنجا مقام كرد، و آن شهر كه سد
سكندر بود بگرفتند [8] و خلق را شهيد كرد [ند] ثقات چنين روايت كردند:
كه ششصد هزار شهيد، در ربع شهر بشمار [9] آمد، برين حساب [10] بيست و
چهار لك در چهار طرف شهر، از مسلمانان شهيد شدند رضي اللّه عنهم و رضوا
عنه، و چون تولي عزيمت بازگشت [11] كرد بعضي را از ان اسيران آزاد كرد، و
ايشان را شحنه داد، و بگذاشت و فرمان داد: تا شهر را آبادان كند «حق تعالي
سلطان اسلام را باقي داراد» [12][1] مط و مب: آنكه [2] مط و مب: چون از ان شهر و اطراف [3] اصل: و بر هر اطراف مط و مب: و بر هر طرف منجنيق نهاده [4] مط و مب و راورتي، جرجاني، ولي چنانچه گذشت جوزجاني، صحيح است [5] مط و مب: كردهاند [6] مط و مب: و بر همان شهر فرود آمدي [7] مط و مب: راورتي: هشت ماه ولي هشت روز محاصره هرات نزد مورخين روايت قوي است، [8] مط و مب: بگرفت [9] مط و مب: در شمار [10] مط و مب: بدين، [11] مط و مب: بازگشتن [12] عبارات بين «» در مب نيست.