نظام
الملك محمد جنيدي و ديگر ملوك را در عقب ملك ناصر الدين بطرف قلعه بهكر
فرستاد، و مدت سه ماه [1] در پاي حصار اچه جنگ فرمود روز سه شنبه بيست و
هفتم ماه جمادي الاخري [2] سنه خمس و عشرين و ستمائة (قلعه) اچه بصلح
فتح شد، و در همين ماه ملك ناصر الدين قباچه از حصار بهكر خود را در پنجاب [3] غرق كرد، و پيش از اين بچند روز پسر خود ملك علاء الدين بهرامشاه را
بخدمت سلطان شمس الدين طاب ثراه فرستاده بود. بعد از چند روز خزاين و
بقاياي حشم ملك ناصر الدين بخدمت درگاه پيوستند، و آن بلاد تا آب محيط [4] فتح شد، و ملك سنان الدين جنيسر [5] كه والي ديول و سند بود، بخدمت
درگاه شمسي پيوست، و چون دل مبارك آن پادشاه از فتح آن بلاد فارغ شد، روي
بدار الملك جلال دهلي نهاد، و اين كاتب خدمت بارگاه اعلي آن پادشاه اهل
الايمان در روز اول كه بپاي (قلعه) اچه حرسها اللّه لشكرگاه نصب فرمود
دريافته بود، و منظور نظر مبارك او شده چون از پاي آن قلعه انصراف فرمود در
موافقت حشم منصور آن پادشاه غازي بحضرت دهلي اجلها اللّه آمد، و در ماه
رمضان سنه خمس و عشرين و ستمائة بحضرت اعلي و صول بود. درين وقت رسل دار
الخلافت با تشريفات وافره بحدود ناگور رسيده بود، و در روز دوشنبه بيست و
دوم [6] ماه ربيع الاول سنه ست و عشرين و ستمائة بحضرت رسيدند، و شهر را
آذين [7] بستند، و آن پادشاه و ملوك و فرزندان طاب ثراهم و ديگر ملوك و
خدم و بندگان همه بخلعت دار الخلافت مشرف گشتند، و بعد از [آن] چنان بزم و
شادي در ماه جمادي الاولي سنه ست و عشرين و ستمائة، خبر فوت ملك سعيد ناصر
الدين محمود رسيد[1] متن مط: يك ماه. حاشيه: سه ماه. راورتي: سه ماه [2] متن مط: 28 ماه جمادي الاولي. حاشيه: 27 جمادي الاخري. راورتي: 28 جمادي الاولي [3] مط: آب سنده. راورتي: در پنجاب [4] مط: تا لب درياي محيط [5] متن مط: سنان الدين حبش. حاشيه مط: شهاب الدين حبش. راورتي: سنان
الدين چتي سر، يا جيتر يا حبش. پ: حبش. كلمه جنيسر در جهان گشاي جويني (2:
146) چنيسر و در تحفه الكرام هم چنين است، ولي نام سنان الدين درين كتب
نيست. در بين مردم سند تا كنون داستان چنيسر و ليلا سروده ميشود، در بناول
پور روستائي باين نام موجود است (مهران بقلم راورتي 242). [6] اصل: دوم. يكي از نسخ ماخذ مط: دوم متن مط و راورتي: 22 [7] مط: آئين.