و
بلكا خلجي [1] در ممالك لكهنوتي عصيان آورد، و سلطان شمس الدين طاب
ثراه لشكرهاي هندوستان، بطرف لكهنوتي برد، و در شهور سنه سبع و عشرين و
ستمائة آن طاغي را بدست آورد و تخت لكهنوتي بملك علاء الدين جاني داد، و در
رجب همين سال بحضرت جلال دهلي باز آمد، و در شهور سنه تسع و عشرين و
ستمائة عزيمت فتح حصار كاليور كرده، و چون بپاي كاليور [2] سراپرده
سلطنت او نصب شد، ميلكديو پسر بسيل [3] لعين جنگ آغاز نهاد و مدت يازده
ماه، در پاي آن قلعه مقام فرمود. و كاتب اين حروف از دهلي در ماه شعبان
همين سال، روي بخدمت درگاه سلطنت آورد، و اين دولت دريافت، و اين داعي را
بر در سراي اعلي [4] نوبت تذكير فرمود، و در هر هفته سه نوبت تذكير معين
شد، و چون ماه رمضان درآمد، هر روز تذكير گفته شد (و تمام عشر ذي الحجه) و
تمام عشر محرم گفته آمد، و در ديگر ماهها همان سه نوبت نگاه داشته آمد،
چنانچه نود و پنج مجلس بر در سراپرده اعلي عقد گشت [5]، و در هر دو عيد
فطر و اضحي، بسه موضع لشكر اسلام نماز گذاردند و از آنجمله روز عيد اضحي در
برابر قلعه كاليور كه شهر بر آن طرف است [6]، داعي دولت منهاج سراج
خطبه عيد و نماز فرمود، و بتشريف گرانمايه مشرف گردانيد و [آن] در بندان
بداشت، تا روز سه شنبه بيست و ششم ماه صفر سنه ثلاثين و ستمائة حصار فتح
شد، و ميلكديو لعين در شب از قلعه بيرون آمد و بگريخت، و بقدر هفتصد [7]
كس را بر در سراپرده سياست فرمود و بعد از آن امراء و اكابر چون مجد الملك
ضياء الدين محمد جنيدي (را) امير داد، و سپهسالار رشيد الدين علي عليه
الرحمه را كوتوالي فرمود[1] اصل و پ: ملكا. متن مط: بلكا ملك خلجي. حاشيه مط: ملكا. راورتي: بلكا ملك حسام الدين بن عوض خلجي [2] مط: حصار كاليور مصمم فرمود: چون بپاي آن قلعه سراپرده [3] كذا في الاصل. متن
مط: ميلكديو لعين پسر بسيل. حاشيه مط: ميلكو پسر سل ميل يا بلبل. راورتي:
منگل ديو، ميكل بهوديو سيل ديو. پ: پسر بلپل اين نام در ظفر الواله (2:
699) ميلگديو بن بيسيل است و امير خسرو در خزاين الفتوح (ص 60) مهلكديو
نوشته، كه عين الملك ملتاني در سنه 705 حصار مندورا ازو گرفت و بقول دف و
بورگس نام ميلك يا ميلگ يا ميگل در نامهاي راجگان جونا گده بنظر ميآيد
(حواشي هوديوالا برايليوت 2: 717) [4] مط: سراپرده اعلي [5] مط: شد [6] مط: كاليور كه جانب شمال آن طرف است داعي دولت را كه منهاج سراج است خطبه عيد. راورتي: عوض كاليور گواليار. [7] مط: هشتصد.