responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 284

جمله هلاك و مستأصل و اسير و شهيد شدند، و شهر سيستان خراب گشت.
خداي بر همه رحمت كناد.

التاسع الملك شهاب الدين محمود بن حرب‌

چون لشكر كفار از سيستان بعد از خرابي بازگشت، ملك شهاب الدين بگوشه مانده خروج كرد، و سيستانرا بگرفت، اما چون خراب بود، و خلق نمانده، پس طراوتي و قوتي نيافت، جماعت خارجيان قوت و جمعيت كردند، شاه عثمان پسر [1] ناصر الدين عثمان حرب را از شهرنيه [2] استدعا كردند، و او لشكر خوارزمشاهي را از ملك كرمان كه او را براق حاجب گفتندي بمدد طلبيد چون آن لشكرگاه با شاه عثمان بسيستان آمد، شهاب الدين محمود شهادة يافت برادرش امير علي [3] بنشست هم نظامي نگرفت و در گذشت عليه الرحمه.

العاشر الملك تاج الدين ينالتگين [4] خوارزم شاهي‌

ملك تاج الدين ينالتگين [4] از خاندان ملوك خوارزمشاه بود، از بنو اعمام سلاطين خوارزمشاه بود، در عهدي كه سلاطين غور نشاپور فتح كردند تاج الدين ينالتگين با پسر عم خود ملك فيروز التتمش [5] خوارزمشاهي به هندوستان افتاد، و در وقتي كه حادثه كفار چين ظاهر شد، اين تاج الدين در خدمت ملك كريم الدين حمزه بود در ناگور سوالك. ناگاه فرصتي جست و خواجه نجيب الدين را شهيد كرد، و يك پيل بود آنجا پيش كرد و بجانب اچه رفت بخدمت ناصر الدين قباچه [6] پيوست، و چون سلطان جلال الدين خوارزمشاه بولايت سند رسيد، از آنجا برفت، بموافقت خدمت سلطان جلال الدين در بلاد كرمان رفت، و دران بلاد خوك و كوك [7] حواله او شد. چون ملوك نيمروز با هم در مكاوحت بودند، پسر پسر ناصر الدين عثمان كه او را شاه گفتندي، از ملك [8] كرمان كه براق حاجب خطايي گفتندي مدد خواست. ملك تاج الدين ينالتگين را در شهور


[1] كذا، راورتي: عثمان نواسه ناصر الدين
[2] اصل بنه
[3] كذا، راورتي و،: امير علي زاهد
[4] اصل:
نيالتگين. راورتي: بنالتگين. تاريخ سيستان: ينالتگين
[5] راورتي: التمش
[6] اصل: قباج. راورتي:
قباجه، تاريخ معصومي: قباچه
[7] كذا در اصل وپ، بقرار نسخ راورتي: خوك و لوك، جوك و كوك، جوك و لوك، حوك و كورك، خوك و كوك، در تاريخ كرمان تاليف احمد علي خان كرماني (طبع تهران 1340 ش) گوك يكي از بلوكهاي كرمان است كه در نزديكيهاي مزماشير و خبيص واقع بود (ص 299، 340، 341) اما خان خوخ جزء كرمان بود (تاريخ سيستان 281) كه صحيح خوك متن بايد خوخ باشد.
[8] اصل: از ملوك
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 284
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست