نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 46
يريد يقابلنى،و قول اوّل درستتر است.و گفتهاند:مراد آن است كه، [وَ تَرٰاهُمْ يَنْظُرُونَ] ،[14-ر]اليك،كما قال[اللّه] [1]تعالى: وَ تَرَى النّٰاسَ سُكٰارىٰ وَ مٰا هُمْ بِسُكٰارىٰ [2]... ،اى كانّهم سكارى،و به اين تقدير حاجت نيست براى آنكه وَ تَرٰاهُمْ ،معنى آن است كه:و تظنّهم ينظرون اليك.چون رؤيت به معنى ظن باشد، به اين تقدير حاجت نبود.و گفتهاند:مراد به«هم»،مشركاناند و كنايت از عقلاست،و چون چنين باشد نظر حقيقت باشد. وَ هُمْ لاٰ يُبْصِرُونَ ،مجاز بود و المعنى:و هم لا يعلمون،براى آنكه ايشان بر حقيقت مىبينند و لكن منتفع نيستند به ديدن چنان كه گفت: وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاٰ يُبْصِرُونَ بِهٰا [3]... ،و بر قول اوّل براى آن از بتان به«هم»،كنايت كرد كه ايشان مصوّر بودند به صورت بنى آدم و از ايشان خبر داد به افعال بنى آدم چنان كه: رَأَيْتُهُمْ لِي سٰاجِدِينَ [4]،و لم يقل ساجدة.
خُذِ الْعَفْوَ ،حقتعالى در اين آيت رسول را-عليه السّلام-مىفرمايد كه:عفو بستان.مجاهد گفت:مراد به عفو،مسامحت و مساهلت است در معاملت و معاشرت و مكارم اخلاق كار بستن و ترك تشديد و تعسير.و معنى«اخذ»،عمل باشد،چنان كه گويند:انا آخذ بقولك؛من قول تو خواهم گرفتن،يعنى برآن كار خواهم كردن.
عبد اللّه بن عبّاس و سدّى و ضحّاك و كلبى گفتند:مراد آن است كه،آنچه به تو دهند از زكات اموال و صدقات براى درويشان و حقوقى كه واجب باشد بر ايشان؛آنچه عفو باشد و سهل،از ايشان بستان و استقصا و مبالغت در تقدير و تشديد مكن.و گفتند:اين،پيش از نزول[آيت] [5]صدقات بود و وجوب زكات؛چون آيت زكات آمد،اين آيت منسوخ شد و چون زكات واجب شد ستدن آن بطوع و كره فرمودند از اين كار رسول-عليه السّلام-عمّال را بر گماشت به ستدن آن. وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ ،اى بالمعروف.و اين فعل باشد به معنى مفعول،كالخبز بمعنى المخبوز.و عيسى بن عمرو در شاذّ خواند:بالعرف،به دو«ضمّه»،و هو لغة فيه،كالحلم و الحلم و الخلق و الخلق و العرف و العرف و المعروف و العارفة كلّ فعل حسن في العقل و الشّرع؛و نقيضه