نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 419
الواح براى آن بينداخت كه از قوم در خشم شده بود،و او را الواح براى قوم مىبايست.چون ايشان را ديد كه پشت بر مسلمانى كرده بودند و روى به عبادت عجل آورده،از خشم ايشان [1]الواح بر زمين زد.چون ساكن شد از آن خشم،الواح بر گرفت.
وَ فِي نُسْخَتِهٰا ،«واو»حال راست و در نسخۀ ألواح هدى بود،يعنى بيان و رحمت [2]،معنى آنكه [3]هرچه آن را [4]كار بستى به رحمت [5]نزديك شدى،و اين بيان و رحمت آنان را بود كه خداى[تعالى ترسند] [6][201-ر].
نحويان خلاف كردند در دخول«لام»كه چرا«لام»در او شد با آنكه فعل متعدّى است،يقال:رهبته اذا خفته،قال اللّه تعالى: وَ إِيّٰايَ فَارْهَبُونِ [7].كسائي گفت:چون فعل با پس افتاد ضعيف شد ازآنكه در مفعول عمل كند استعانت كند به حرف جرّ،چنان كه گفت: إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيٰا تَعْبُرُونَ [8].
قولى دگر آن است كه:اين«لام»اختصاص است،يعنى رهبتهم كانت لربّهم لا لغيره،چنان كه هو أخ له و أب له.عيسى بن عمر گفت هذا كقوله: رَدِفَ لَكُمْ [9]،و الأصل ردفكم،و كقوله: لاٰ تَنْفَعُ الشَّفٰاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّٰ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ [10].قطرب گفت معنى آن است كه:من ربّهم من اجل ربّهم،ترس ايشان براى خداست، چنان كه را جز گفت: [11]
تسمع للجرع إذا استحيرا للماء في أجوافها خريرا وَ اخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ ،«اختيار»متعدّى باشد به يك مفعول،بيشتر نه،و به