گفت [1]موسى:اى فرعون،من [2]فرستاده[ام] [3]از خداى جهانيان.
سزاوار بر آنكه نگويم بر خداى الّا راستى آوردم به شما حجّتى از خدايتان،بفرست با من فرزندان يعقوب را.
گفت اگر آوردهاى حجّتى،بيار آن را اگر تو از جملۀ راستگويانى.
بينداخت [4]عصايش كه ديدى [5]اژدهايى بود ظاهر.
و بكشيد [6]دستش كه ديدى [7]آن سپيد بود نگرندگان را.
[177-پ]،گفتند جماعت از قوم فرعون [8]اين [9]جادويى است دانا.
مىخواهد كه بيرون كند شما را از زمين شما [10]،چه فرمايى [11]؟ گفتند بازدار اين را و برادرش را و بفرست در شهرها جمعكنندگان را.
[12] تا به تو آرند هر جادويى دانا را.
[1] .مج:و گفت.
[2] .مج،وز،لت+رسول و.
[3] .اساس:ندارد،با توجه به مج،وز افزوده شد.
[4] .آج،لب:پس بينداخت.
[5] .مج،وز:بديديد.
[6] .مج،وز:و بكند.
[7] .مج،وز:ديديد.
[9] [8] .مج،وز+كه.
[10] .مج:زمينتان.
[11] .مج،وز:فرماييد،آج،لب:مىفرماييد.
[12] .مج،آج،لب:سحّار.