نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 31
صورت نبندد و حاصل نيست و نبود در حقّ هيچكس از مؤمنان،و كذلك فى قوله تعالى: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّٰهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاٰمِ فَهُوَ عَلىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ [1]،عجب از مذهب گويندگان اين معنى خداى تعالى گفت كافرى هفتاد سال بر كفر[112-ر] اصرار كرد [2]و با من همتا و انباز گفت [3]و رسولان مرا ناسزا گفت [4]و الهيّت مرا منكر بود [5]،چون انديشه كند و انتباهى بود [6]او را ايمان آرد حقتعالى [گفت]: [7]من شرح صدر او كنم.در اين دو آيت آنچه بدترين [8]كافران را حاجت نيست بهترين پيغامبران را چگونه حاجت باشد چون تفسير ايشان باطل شد تفسير اهل عدل ماند،اين وجهى ديگر است.و وجهى دگر آن است كه بعضى اهل معانى گفتند كه:شرح صدر در آيت مضاف است با«من»كه مهتدى است و معنى آيت آن است كه:هركس كه خداى خواهد كه او را هدايت دهد او شرح صدر خود كند براى اسلام،يعنى نظر كند در ادلّه و تحصيل علم كند،گفت [9]بيانش قوله تعالى:
مَنْ كَفَرَ بِاللّٰهِ مِنْ بَعْدِ إِيمٰانِهِ إِلاّٰ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمٰانِ وَ لٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً [10]،شرح صدر به كفر با او حوالت كرد. وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ ؛و هركه را خواهد كه اضلال كند اين ضلالت [11]همچنين [12]بر وجوه است:يكى تمكين و تخليه بين العبد و بين اختياره السّوء،آنگه اين را ضلال خواند براى آنكه ضلال عند اين حاصل آيد.وجهى ديگر آن است كه:مراد به اضلال خذلان است بر سبيل عقوبت بر كفر مقدّم،وجهى دگر آن است كه مراد به اضلال آن است كه روز قيامت ايشان را از ره بهشت گمراه كنند [13]و چندان كه ايشان