responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 8  صفحه : 288

بكنيم [1].چون مردم از حدّ ببردند [2]،ايشان گفتند:بيازماييم هركجا در ميان آن قوم غلامى يا كودكى صبيح الوجه بودى با او اين معامله مى‌كردندى [3]تا معتاد شدند بر اين:

حسن بصرى گفت:ايشان اين معنى جز با غريبان نكردندى.كلبي گفت:

ايشان را اين عمل ابليس آموخت كه بيامد بر صورت امردى و ايشان را با خود استدعا كرد تا ايشان اين معنى بكردند و دلير شدند بر ديگران.چون اين معنى در ميان ايشان بسيار شد آسمان و زمين عجيج كرد با خداى تعالى و عرش نيز، خداى تعالى بر ايشان از آسمان سنگ فرستاد و ايشان را به زمين فروبرد،و «شهوت»مطالبت نفس باشد به چيزى كه در او لذّت بود.و«ارادت»دعوت كند با فعل از جهت حكمت.و شهوت فعل خداى باشد و ارادت فعل ما.و نصب او بر تميز باشد،يقال:شهيت أشهى شهوة،قال الشّاعر: [4]

و أشعث يشهى النّوم قلت له ارتحل اذا ما النّجوم اعرضت و اسبكرّت[171-ر]
فقام يجرّ البرد لو أنّ نفسه يقال له خذها بكفّيك [5]خرّت
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ،«بل»براى إضراب باشد از اوّل با چيزى دگر،گفت آن خود رها كن،در شرك و لواط و دگر معاصى متجاوز الحدّ و مخلوع العذارى.

و«إسراف»تعدّى باشد از حدّ خود.

وَ مٰا كٰانَ جَوٰابَ قَوْمِهِ ،چون لوط بر ايشان انكار كرد،ايشان جواب اين دادند و جواب ديگر نداشتند كه به آن دفع لوط و ردّ سخن او كنند،جز آن‌كه گفتند:اينان را از شهر خود بيرون كنى [6]كه اينان مردمانى‌اند متطهّر و متنزّه [7]و متكلّف طهارت و نزاهت عن إتيان الرّجال في أدبارهم.و نصب«جواب»بر خبر


[1] .لت:نكنيم.

[2] .مج،وز،لت:ببرد.

[3] .مج،وز،لت:اين معنى كردند.

[4] .مج،وز+شعر.

[5] .اساس و همۀ نسخه بدلها:كفّك،با توجه به ضبط شعر در مآخذ شعرى تصحيح شد.

[6] .مل،آج،لب،آف،آن:بيرون كنيد.

[7] .مج،وز:ندارد،لب:مبرز،بم،آف،آن:متبرّز.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 8  صفحه : 288
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست