نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 115
حاصل بر صفت كمال و عبادت معبودانى كنم كه ايشان سزاى پرستش نهاند، براى آنكه مصنوع و مربوبند تا به هر حال جواب ايشان آن باشد كه نه روا باشد، أعنى در جواب آن استفهامى كه به معنى تقرير است.
قوله: قُلْ أَ غَيْرَ اللّٰهِ أَبْغِي رَبًّا ،و وجوه اختلاف معانى«رب»در فاتحة الكتاب گفته شده است،و آنجا مراد مالك و متصرّف و قادر برآن باشد و گردانندۀ آن،و اصل او از تربيت است و پرورش. وَ لاٰ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاّٰ عَلَيْهٰا ، و هيچ نفس [1]چيزى نكند الّا بر او باشد،يعنى جزا و وبال آن بر او باشد،بر ديگرى نباشد. وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ ،و هيچ نفس بار ديگر[ى] [2]بر نگيرد،[و اين بر سبيل مثل است،چنان كه گفتند:كلّ شاة برجلها ستناط،و معنى آنكه:
هيچ نفس را به گناه ديگرى نگيرند] [3]و اصل«وزر»ثقل باشد،و ازآنجا [4]سلاح را أوزار الحرب گويند،و منه قوله: وَ وَضَعْنٰا عَنْكَ وِزْرَكَ [5].
آنگه گناه را وزر خواند،براى آنكه بر پشت و گردن بار گران [6]باشد بر سبيل تشبيه،و«وزر»ملجأ باشد،قال اللّه تعالى: كَلاّٰ لاٰ وَزَرَ [7]،أى لا ملجأ،و در آيت دليل است از دو وجه بر بطلان مذهب مجبّره،يكى ازآنجا كه گفت: وَ لاٰ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاّٰ عَلَيْهٰا ،و يكى آنكه گفت: وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ .آنگه گفت:مرجع و مآل و بازگشت شما با اوست،خبر دهد شما را با آنچه [8]در آن خلاف [9]كرده باشيد [10]،يعنى جزا دهد شما را بر آنچه [11]كرده باشى [12]،و اين نيز دليل است بر صحّت مذهب عدل و بطلان مذهب جبر.