نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 103
ماه را بر [1]آفتاب آرند و بازدارند،ديگرباره به يك جاى دستورى خواهند جواب ندهند [2]تا مقدار سه شبانه روز بگذرد،طول آن شب كس نداند مگر آنان كه عادت دارند كه به نماز شب برخيزند و آن گروهى اندك باشند در آن [3]روزگار پوشيده و خوار و مهين آن شب بر عادت نخسبند،چون به [4]وقت نماز رسد برخيزند و نماز شب بكنند و در آسمان نگرند تا صبح بر آمد ستارگان بر جاى خود باشند با خود گويند:مگر شب غلط كرديم و يا نماز سبك كرديم، [5]ديگرباره با سر نماز و تسبيح شوند تا چند بار چنين كنند و ستاره هم بر جاى خود بينند،بترسند از آن و خائف شوند و يكديگر را آواز دهند و به مسجدى كه در محلّشان باشد حاضر آيند اين حال با يكديگر بگويند و بگريند و جزع كنند،چون مقدار سه شب بگذرد حقتعالى جبريل را بفرستد تا آفتاب و ماه [6]را گويد خداى [7]مىفرمايد شما را كه:هر دو به يك جاى از مغرب برآيى [8]آنگه بفرمايد تا نور ايشان بستانند، ايشان بكايى [9]و جزعى [10]كنند و مراد آن فرشتگان باشند كه بر آفتاب و ماه موكّلاند از فزع و هول قيامت چنان كه اهل آسمانها و سرادقات عرش بشنوند و از آن [11]گريه ايشان بگريند،آنگه آفتاب و ماه را بيارند نور از ايشان بستده، بمانند [12]دو جرم سياه،و از مغرب برآرند [13]آن متهجّدان [14]و نمازكنان كه آن بينند بگريند و جزع كنند و آنان كه غافل باشند چون مردگان از گورها برخيزند،فذلك قوله: وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ [15]،و قوله: إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ [16].