نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 7 صفحه : 387
سختر باشد [1]و آنوقت را خود براى اين سحر خوانند چون ظلمت به غايت رسد صبح برآيد.چون ظلم به غايت رسد،رايت عدل برآيد [2].چون محنت به نهايت رسد [3]راحت پديد آيد.
پيمانه چو پر شود بگرداند سر اذا الحادثات بلغن [4]المدى و كادت لهنّ يذوب [5]المهج و حلّ البلاء و قلّ العزاء فعند التّناهي يكون الفرج بسا [6]كه درماندگان در ظلمت شب گرفتار باشند ناگاهى از جايى كه توقّع نبود صبح برآيد [7]كه براثر [8]آفتاب سر برزند و شعاع قهر بر هر [9]ستم و ستمگر زند [10]تا چنان كه نورش ظلمت را باطل كند عدلش ظلم را ناچيز كند.
يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما. به روشنايى روز بر تو منّت نهاد كه محلّ طلب معاش تست، به شب نيز منّت نهاد كه قرارگاه و وقت آسايش تست وَ جَعَلَ [11]اللَّيْلَ سَكَناً ،اگر همه [12]روز بودى تو كى آسودى،و اگر [13]همهشب بودى تو را ره طلب معاش از كجا بودى [14]!پس اين به كار است [15]آسايش را و از آن[97-ر]ناگزير است آرايش [16]را تا هر فرسودگى [17]كه در روز به تو رسد به شب به آسودگى بدل شود [18]. وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبٰاناً ،آفتاب و ماه [19]را حساب مقدّر نهادم او را در فلك خود سيصد و شصت مطلع و
[1] .مج،وز،مت،مل،لت،مر:سختتر بود،آج،لب،آف:سختتر باشد.