نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 7 صفحه : 382
تقطّع بينكم».
و«بين»از اضداد است به معنى فراق باشد و به معنى وصال،و اين جا معنى آن است كه:لقد تقطّع وصلكم.امّا بر قرائت آنكس كه [1]نصب خواند،در او دو قول است:يكى ظرف و يكى مفعول به،و آنكه مفعول گفت،گفت:فاعل در او مضمر است،و چون آنچه از كلام رفته است در مقدّمۀ اين من قوله: وَ مٰا نَرىٰ مَعَكُمْ شُفَعٰاءَكُمُ ،در او معنى تقاطع و تهاجر است،تقدير اين باشد كه:لقد تقطّع وصلكم بينكم،و بر اين تقدير هم روا بود كه ظرف باشد.و قولى [2]ديگر آن است كه:فاعل در او مقدّر است و لكن حذف كرد لدلالة الكلام عليه،و المعنى [3]:لقد تقطّع ما بينكم،أى الشّيء الّذي كان بينكم،و بر اين وجه هم ظرف باشد على كلّ حال.
وَ ضَلَّ عَنْكُمْ مٰا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ،و آنچه دعوى مىكردى [4]از آن بتان و عبادت ايشان و شفاعت ايشان شما را و تقرّب شما با ايشان به خداى [5]همه گم شد [6]و باطل شد،و امروز شما تنها ماندى [7]و بىيار و بىشفيع.
آنگه بر سبيل تنبيه و تذكير و اقامت حجّت بر كافران [8]گفت: إِنَّ اللّٰهَ فٰالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوىٰ ،خداى معبود كه از او توقّع خير و روزى كنند [9]خدايى است كه او در زير زمين دانه شكافد و استه [10]ميوه،و براى آن تخصيص كرد اين را كه دست آدميان از آن دور باشد،و معلوم است به جارى مجراى ضرورت كه آن،كسى نمىكند جز خداى تعالى.و در كلام اميرالمؤمنين [11]بسيار مىآيد:
و الّذي فلق الحبّة و برأ النّسمة ،به آن خداى كه در [12]زمين دانه شكافد و در رحم تاريك صورت نگارد،براى آنكه [96-ر] وهمها دور دارد [13]ازآنكه هيچ مخلوق را دست آنجا رسد [14].و واحد