نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 7 صفحه : 202
گاهواره ساخته نبود [1]و بعضى[50-پ]دگر گفتند كه:مراد آن است كه در حالى كه اهل گهواره بودى و اگرچه در گهواره نبودى و نيز به كهولت [2]يا و كهل آن بود كه ميان پير و جوان،قيل:تكلّم النّاس فى المهد صبيّا و كهلا نبيّا.
عبد اللّه عبّاس گفت:خداى تعالى عيسى را به سىسالگى بفرستاد و او در قوم خود سى ماه پيغامبرى كرد،و دگر مفسّران گفتند:خداى تعالى او را در گهواره عقل تمام داد [3]و پيغامبر كرد-و قصّۀ اين در جاى خود بيايد.إن شاء اللّه-در سورۀ مريم.
وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ ،و نيز ياد كن از جملۀ نعمتهاى من چون تو را كتاب انجيل در آموختم و احكامى كه در انجيل بود.و گفتند:مراد به«كتاب»جمع است چنان كه در نعمت گفتيم و مراد كتب اوايل،و گفتهاند:مراد به«كتاب»كتابت [4]است، يقال،كتبت الكتاب كتابا و كتبا و كتابة،براى آنكه تورات و انجيل بازآورد [5]،تا تكرار نباشد و بر اين قول مراد به حكمت كلمات حكمت است كه پند باشد و وصايا.
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ ،و نيز ياد كن آن نعمت كه تو خلق مىكردى و اين خلق تقدير باشد نه خلق احداث،براى آنكه جسم مرغان كه از گل بود نه فعل عيسى بود،فعل خداى بود-جلّ جلاله-و حدّ خلق اخراج مقدور بود از عدم به وجود با ضربى تقدير،و بر اين قاعده افعال خداى تعالى همه خلق خوانند و مخلوق براى آنكه هيچ نباشد الّا مقدور بر وجه حكمت و صواب.و از اينجاست كه يكى را از ما بر اطلاق،خالق نخوانند جز بر تقييد،و خداى را-جلّ جلاله-بر اطلاق خالق خوانند كه افعال او تعالى همه [6]مقدور بود بر وجه خود.و ياد كن چون تو مىكردى و مىانداختى از گل به هيئت و شكل مرغ.مفسّران گفتند:شبيازه [7]بود و طير،هم واحد باشد و هم جمع و هم جنس،آنكه گفت:جمع است گفت واحدش طاير است كراكب و ركب و ضائن و ضأن [8]و آنكس كه گفت واحد است،گفت: