نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 7 صفحه : 201
و التّقدير:اذكر اذ قال اللّه،و روا بود كه عامل در او يَجْمَعُ اللّٰهُ الرُّسُلَ باشد،و مثال او در كلام چنان باشد كه كسى گويد:وردنا بلد كذا و صنعنا فيه و فعلنا فبينا نحن اذ صاح بك صائح فاجبته و تركني،و بر اين قول اين حديث روز قيامت باشد،گفت:
ياد كن اى محمّد[تا] [1]چون روز قيامت باشد،خداى گويد:اى عيسى پسر مريم [2]، و محلّ عيسى نصب است،و بصريان گفتند:فتح باشد چون اين در ميان دو اسم علم افتد بنا كنند بر فتح بناى عارض،چنان كه:يا زيد بن عمرو.و اگر دو اسم علم نباشد بر ضمّۀ خود بماند چنان كه:يا زيد بن أخينا،و ابن به همه حال منصوب باشد براى آنكه مضاف است و صفت منادى است،و قال الحرمازيّ:
يا حكم بن منذر بن جارود انت الجواد بن الجواد بن الجود حقتعالى در اين آيت حكايت خطابى مىكند كه با عيسى كرد يا خواهد كردن به قيامت در باب تذكير [3]نعمتهاى من بر تو [4]و بر مادرت،و مراد به واحد جمع است چنان كه گفت: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا [5]،و المعنى نعم اللّه،براى آنكه احصاء و عدد [6]در واحد صورت نبندد،و از آن نعمتها كه بر او كرد آن است كه او را تأييد و تقويت كرد به جبرئيل-عليه السّلام.و تأييد تفعيل باشد من الايد و هو القوّة، و مجاهد خواند:«اذ آيدتك [7]»بر وزن فاعلتك [8]،مفاعله باشد از ايد و معنى آنكه:
عاونتك.و روح القدس نام جبريل است كعبد اللّه،براى آنكه روح نام اوست،و قدس من اسماء اللّه اضافه كرد [9]او را با خود اضافة التّخصيص و التّشريف،كبيت اللّه و ناقة اللّه و اضافة الفعل الى فاعله.
تُكَلِّمُ النّٰاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً ،با مردم سخن مىگفتى و تو در گهواره [10]،حسن بصرى گفت مراد به گاهواره [11]كنار مادر است چه آنجا كه مريم بود يا جز آن [12]حال