نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 97
قوله: وَ لاٰ تَهِنُوا فِي ابْتِغٰاءِ الْقَوْمِ ،حقتعالى در اين آيت قوم را تحريض كرد بر قتال كفّار و نهى كرد ايشان را ازآنكه سستى و ناتوانى و كسل [1]نمايند،گفت:
وَ لاٰ تَهِنُوا ،من الوهن و هو الضّعف،يقال:وهن،يهن و هنا إذا ضعف، فِي ابْتِغٰاءِ الْقَوْمِ ،در طلب اين قوم يعنى ابو سفيان و لشكرش-چنان كه قصّۀ آن در سورۀ آل عمران گذشت [2].آنگه گفت: إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمٰا تَأْلَمُونَ ،اگر از جراحت و قتل الم [3]مىيابى [4].ايشا[ان] [5]هم چو [6]شما آدميانند از گوشت و خون آفريده،هم چنان الم يابند كه شما مىيابى [7]،و اين بر طريق مثل است چنان كه شاعر گفت:
القوم امثالكم لهم شعر في الرأس لا ينشرون ان قتلوا و مثله بالفارسيّة [8]:
فريدون فرخ فرشته نبود ز مشك و از [9]عنبر سرشته نبود آنگه گفت:شما را در اين باب برايشان مزيّتى هست كه شما از خداى اميد ثواب مىدارى [10]و ايشان را اين اميد نيست.پس شمار [11]به مصابرت كردن بر كارزار و احتساب كردن و مزد بدو رسيدن اولىترى [12]،و گفتند مراد آن است كه:آن وعده نصرت و ظفر كه شما را هست از خداى تعالى كافران را نيست،پس شما از خداى فتح و ظفر اميد مىداريد [13]كه ايشان نمىدارند و بعضى دگر گفتند:مراد به رجاء خوف است،يعنى از خداى مىترسى [14]بر مخالفت فرمان او به آنچه ايشان نمىترسند.
فرّاء گفت:«رجاء»به معنى خوف آنجا باشد كه جحد [15]باشد،چنان كه: