نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 95
حمايت كند [1]؟گفت:لا احد يمنعنى منك،كس نيست كه مرا از تو حمايت كند.
رسول-عليه السلام-گفت:گواهى ده كه خدا [2]يكى است و محمّد رسول اوست تا تيغ با تو دهم تا بروى،گفت:اين نگويم،و لكن با تو عهد كنم كه هرگز با تو و قوم تو كارزار نكنم و كس را بر تو يارى نكنم.
رسول-عليه السلام-تيغ به او داد،او تيغ بستند و گفت:و اللّٰه لانت خير منّي،به خداى كه تو از من بهترى.رسول-عليه السلام-گفت:
انا احق بذلك منك به هر حال من سزاوارترم به آنكه از تو به باشم [3].حويرث با اصحابش شد،او را گفتند:ويلك،تيغ بركشيده به سر محمد شدى،چرا تيغ نزدى و جهانى را از دست او نرهانيدى،و چرا بيوفتادى [4]بىآنكه تو را بيفگند؟گفت:آنجا كه من تيغ برآوردم،پنداشتى كسى بيامد و چيزى [5]بر پشت من زد و مرا بيفگند و تيغ از دست من بيوفتاد [6]،و محمّد تيغ برگرفت و اگر خواستى كه مرا بكشد توانستى و لكن نكرد، و او از من جوانمردتر بود،مرا گفت:اسلام آر [7].قبول نكردم،و لكن عهد كردم كه نيز با او قتال نكنم و كس را بر او يارى نكنم،و رود ساكن شد [8]رسول-عليه السلام- با لشكرگاه آمد و از اين حال صحابه او خبر داد و آيت برايشان خواند.
و اصل«جناح»من جنح اذا مال باشد،براى آنكه صاحب جناح مايل است از صواب و راستى.پس گفتند:سبب نزول آيت اين بود-و اللّٰه اعلم.
فَإِذٰا قَضَيْتُمُ الصَّلاٰةَ -الآية.حقتعالى گفت:چون حال اين حال باشد،و شما را با دشمن مصاف باشد و نماز خوف كرده باشى [9]و پرداخته،در عقب آن ذكر خداى[كنى] [10]از حمد و ثناى او و دعاى خود و برادران خود به فتح و ظفر و نصرت و نفرين بر دشمنان خداى،تا باشد كه ظفر يابى [11]،چنان كه گفت [12]: