نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 74
قوله: لاٰ يَسْتَوِي الْقٰاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ،كلبي روايت كرد از ابو صالح از عبد اللّٰه عبّاس كه سبب نزول آيت آن بود كه:چون خداى تعالى ذكر مجاهدان كرد و بيان درجات ايشان و ترغيب كرد ايشان را در جهاد،عبد اللّٰه امّ مكتوم و عبد اللّٰه جحش به نزديك رسول آمدند،و ايشان نابينا بودند،گفتند:يا رسولاللّٰه!خداى تعالى بندگان را جهاد فرمود و ترغيب كرد،و احوال ما از بىديدگى [1]اين است كه تو مىدانى و ما را آرزوى جهاد است،ما را رخصتى هست كه جهاد نكنيم [2]؟اين آيت فرود آمد و استثنا كرد خداوندان ضرر را،يعنى عمى.و ضرر در آيت گفتند:عماست،و أعمى را از اين جا ضرير گويند،و اين [3]فعيل است به معنى مفعول.
حمّاد روايت كرد از ثابت از عبد الرّحمن أبى ليلى كه اين آيت اوّل چنين آمد كه:لا يستوى القاعدون من المؤمنين و المجاهدون.عبد اللّٰه بن امّ مكتوم دعا كرد و گفت:اللّهمّ[335-ر]انزل عذري،بار خدايا عذر من فروفرست،خداى تعالى بفرستاد: غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ ،و بفرمود كه به جاى خود بنه،و [4]پس از آن به غزا رفتى و گفتى:مرا راست بداريد [5]در بر اين [6]دشمن و رايت به من دهى [7]كه من بنگريزم و نتوانم گريختن.
زيد بن ثابت گفت: غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ ،أى الزّمانة،آنكه زمن نباشد و مقعد نبود.علىّ بن ابي طلحه گفت عن ابن عبّاس كه:مراد به«ضرر»عذر است،هر عذر كه باشد.
اهل مدينه و ابن كثير خواندند:«غير»منصوب بر استثناء،و باقى قرّاء خواندند:
«غير»بر رفع بر صفت«قاعدون».حقتعالى گفت:راست نباشد [8]مؤمنانى كه فرونشينند از جهاد بىعذرى و منعى طلب رفاهيت و آسايش را [9]،مؤمنانى كه ايشان به جان و مال جهاد كنند در سبيل خداى،ايشان در منازل و درجات راست نباشد [10]با
[1] .اساس،مت،وز:بى ديد كه،ضبط كلمه با توجّه به تب و ديگر نسخهبدلهاست.