نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 390
سدّى گفت مراد پسر صورياست و حمل كردن بر عموم اولىتر باشد و فرّاء در واحد احبار،جبر گفت به كسر الحاء و گفت بيشتر چنين شنيدهام نضر بن شميل گفت اشتقاق او من الحبار باشد و هو الاثر [1]الحسن،قال الشّاعر:
لا [2]تملا الدّلو و عرق فيها أ لا ترى حبار من يسقيها قطرب گفت حبر جمال باشد و منه
قوله-عليه السّلام- يخرج من النّار رجل قد ذهب حبره و سبره [3]، مصعب زبير پسرش را گفت علم بياموز كه اگر مال دارى علم جمالت باشد و اگر مال ندارى علم مالت باشد بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتٰابِ اللّٰهِ «با» تعلّق دارد به احبار كه به معنى علماست به آنچه ايشان را به حافظ كردهاند بر كتاب خداى و به ايشان داده تا ايشان نگاهبان آن باشند و روا باشد كه«با»تعلّق دارد بقوله: يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ ، بِمَا اسْتُحْفِظُوا و اين بدل باشد.
وَ كٰانُوا عَلَيْهِ شُهَدٰاءَ ،و ايشان برآن گواه بودند،در او دو قول گفتند عبد اللّٰه عبّاس گفت گواه بودند بر آنكه آن حكم كه رسول كرد موافق آن است كه در تورات هست دوم [4]آنكه گواهى دهند بر آنكه آن حق است و از نزديك خداست.
فَلاٰ تَخْشَوُا النّٰاسَ ،سدّى گفت خطاب با احبار و علماى جهودان است مىگويند ايشان را كه از مردمان مترسيد [5]در آنكه حق بگوييد [6]از خداى بترسيد در آنكه حق پنهان كنيد وَ اخْشَوْنِ اهل بصره و ابو جعفر و اسماعيل به يا خوانند [7]و باقى قرّاء به كسر نون بىيا اكتفاء بالكسرة عن الياء.
وَ لاٰ تَشْتَرُوا بِآيٰاتِي ثَمَناً قَلِيلاً ،و مفروشيد آيات و احكام من به بهاء اندك،از رشوت و هديّه،يعنى بدل مكنيد آن را،آيات مدهيد و آن بها مستانى،چه هربها كه بستانيد در عوض آن اندك باشد وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اللّٰهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ الْكٰافِرُونَ و آنان كه حكم نكنند به آنچه خداى فرستاده باشد بر سبيل جحود و