نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 318
باشيد غالب شما باشيد و توكّل بر خداى كنيد اگر به خداى ايمان داريد.
إِنّٰا لَنْ نَدْخُلَهٰا أَبَداً مٰا دٰامُوا ،گفتند يعنى قوم موسى ما هرگز تا اين قوم جبّاران در آنجا باشند در آنجا نشويم و«ما»أمد راست و در معنى مدّت باشد يعنى مدّة دوامهم فيها، فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ ،ضمير منفصل براى آن آورد تا عطف اسم ظاهر توان كردن بر او كه عطف اسم ظاهر بر ضمير مستكنّ [1]نشايد كردن براى آنكه به آن ماند كه عطف اسم بر فعل كرده و مثله قوله: اُسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ [2]،و مثله قوله: إِنَّهُ يَرٰاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ [3]،گفتند ما نرويم در آنجا تا ايشان آنجا باشند و تو و خدايت بروى و كارزار كنى كه ما اين جا نشستهايم.
و در خبر آمد كه رسول-عليه السّلام-عام الحديبيّة چون مشركان او را منع كردند از خانۀ خداى خواست تا اصحاب خود را امتحان كند گفت من مىروم و اين هدى خود مىبرم تا به نزديك خانۀ خداى بكشم،مقداد اسود گفت:و اللّٰه كه ما تو را آن نخواهيم گفتن كه بنى اسرائيل پيغامبرشان را گفتند: فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقٰاتِلاٰ إِنّٰا هٰاهُنٰا قٰاعِدُونَ ،و لكن نقاتل عن يمينك و شمالك و من بين يديك و من خلفك و لو خضت بحرا لخضناه معك و لو تسنّمت جبلا لعلوناه معك و لو ذهبت بنا الى [4]برك الغمار لتابعناك.و لكن كارزار كنيم از راست و چپ و پيش و پس تو و اگر در دريا شوى در آن دريا شويم با تو و اگر بر كوه روى با تو بر كوه آييم و اگر ما را به كارزار سخت برى با تو بياييم [5]صحابه چون اين بشنيدند گفتند ما نيز هم اين مىگوييم و هم چنين كنيم،رسول-عليه السّلام از آن سخن شادمانه [6]شد.
موسى-عليه السّلام-چون اين بشنيد از ايشان گفت بار خدايا:انّي لا املك الّا نفسي و اخي،من مالك نهام بر كسى از اينان مگر بر خود و بر برادرم از ميان ما و اين كافران فاسقان جدا كن و آيت دليل آن مىكند كه آنان كه اين قول گفتند كافر بودند از نسبت ذهاب و قتال با خداى و ظاهر اين تشبيه است و مورد كلام مورد استهزاء و تهكّم و هر دو كفر باشد و مراد به فسق در آيت كفر است براى آنكه همۀ