نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 309
را از مادر بىپدر آفريدم من آنچه خواهم چنان كه دانم بيافرينم به حسب مصلحت،و بندگان مرا در اين پردۀ غيب بار نيست.و اگر ايشان را شبهت ازآنجاست [1]كه خرق عادت بود كه من خلق آفرينم از مادر تنها بىپدر،من بر همه چيز قادرم و آنكه بر همه چيز قادر بود هيچ نوع از انواع مقدورات او بر او متعذّر نبود. آنگه آن محال و تمنّاى باطل [2]و گفتار هذيان كه هر دو گروه،اعنى جهودان و ترسايان گفتند، حكايت كرد با رسول-عليه السّلام.جهودان و ترسايان گفتند:ما پسران خداييم و دوستان اوييم.
عبد اللّٰه عبّاس گفت:سبب نزول آيت آن بود كه چون رسول-عليه السّلام- ايشان را بترسانيد به عقاب خداى،گفتند:يا محمّد چه ترسانى ما را كه ما اگرچه بسيار گناه كنيم خداى ما را عقوبت نكند كه ما پسران اوييم و دوستان اوييم! سدّى گفت:دعوى كردند كه خداى وحى كرد به يعقوب«إنّ ولدك بكرى من الولد»فرزندان تو اوّل فرزندان منند من ايشان را بيشتر از چهل روز به دوزخ بدارم [3]چندانى كه از گناه پاك شوند و آتش گناه ايشان بخورد.آنگه منادى ندا كند كه بيرون آيد [4]هر ختنهكرده را [5]از فرزندان يعقوب.ما را بيرون آرند عند آن،فذلك قوله: لَنْ تَمَسَّنَا النّٰارُ إِلاّٰ أَيّٰاماً مَعْدُودَةً [6].
حسن بصرى گفت:اين بر سبيل مبالغت گفتند و معنى آنكه ما به خداى نزديكيم چنان كه فرزند به پدر و خداى بر ما چنان مهربان است كه پدر بر فرزند،ما را عقوبت نكند.امّا ترسايان چون اعتقاد كرده بودند [7]كه عيسى پسر خداست-تعالى اللّٰه عن ذلك علوّا كبيرا-و عيسى را از خود شناختند [8]گفتند: نَحْنُ أَبْنٰاءُ اللّٰهِ ،برآن معنى كه چون پدر عيسى باشد بمثابت آن باشد كه پدر ما بود كه ما از يك جنسيم چنان كه قبيلۀ هذيل را«شعراء هذيل [9]»خوانند و اگرچه همه شاعر نباشند و عرب