نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 135
نفى استطاعت را تأويل بايد كردن [1]،لا يخفّ [2]عليكم بل يثقل،بر شما آسان نيايد، بل گران آيد،كه باشد كه هواى كسى به يك زن باشد آنچه در حقّ او خرج كند به طوع و رغبت باشد و طيبة النّفس،و آنچه در حقّ ديگرى كند چون غرامتى شناسد.
آنگه حقتعالى در آنچه به ما تعلّق دارد،نهى كرد ما را گفت:اكنون به يكبارگى ميل مكنى [3]بر يكى و ديگرى را محروم رها كنى [4]. كَالْمُعَلَّقَةِ ،چنان كه آويخته [5]بين الأمرين،نه بيوه باشد نه شوهردار بين الباب و الدّار،نه اين باشد نه آن باشد.
در خبر است كه رسول-عليه السّلام-در نفقه و كسوت و مراعات و آمد شد تسويه كردى ميان زنان،آنگه گفتى:بار خدايا!
هذه قسمتي فيما املك فلا تلمني فيما لا املك، بار خدايا!اين قسمت من است در آنچه من بر به آن [6]قادرم،مرا ملامت مكن در آنچه من برآن قادر نهام. وَ إِنْ تُصْلِحُوا ،و اگر اصلاح كنيد در باب تسويۀ قسمت، وَ تَتَّقُوا ،و از خداى بترسيد در آنكه ظلم كنيد و حيف و از حقّ يكى بازگيريد و در ديگر [7]افزايى [8].
و در خبر است كه اميرالمؤمنين على-عليه السّلام-دو زن داشت،روزى كه نوبت يكى بودى در سراى آن ديگرى وضوى نماز نكردى.
و در خبر است از باقر-عليه السّلام-از پدرانش كه رسول را-عليه السّلام-در آنوقت كه[346-ر]بيمار بود در حجرۀ زنان مىگردانيدند به نوبت،تا چون [9]دلخوش كردند به حجرۀ عائشه بخفت [10].
و معاذ جبل دو زن داشت،هر دو به يك روز بمردند به طاعون،قرعه برافگند [11]تا ابتدا به تجهيز و دفن كدام كند.