نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 100
خير نيست در بسيارى از سرّ ايشان الّا آنكه فرمايد صدقهاى يا برّى يا صلاح جستنى ميان مردمان،و هركه كند آن،طلب خشنودى خداى را،بدهيم او را مزدى بزرگ.
و هركه فرمان نبرد پيغامبر را از پس آنكه روشن شد او را حق،و پسروى كند جز راه مؤمنان را،با او گذاريم آنچه كرده باشد،و بسوزانيم او را دوزخ [1]،و بد جايگاه است آن.
خداى نيامرزد آنكه به او شرك آرند،و بيامرزد آنچه فرود آن باشد آن را كه خواهد [2]،هركه شرك آرد به خداى گمراه شود گمراهى دور [3].
كلبي روايت كرد از ابو صالح از عبد اللّٰه عبّاس كه گفت:اين آيت در مردى انصارى آمد نام او طعيمة [4]بن ابيرق كه او درعى بدزديده بود از همسايهاى كه او را قتادة بن النعمان گفتند،و آن درع در انبانى بود كه در آن انبان پارهاى آرد بود،و انبان را سوراخى بود،و [5]آن انبان برگرفت و از خانۀ انصارى به خانۀ مردى جهود برد كه او را زيد بن السّمير [6]گفتند،و همۀ راه كه او مىرفت [7]آرد مىريخت.بامداد كه ايشان طلب درع كردند بر جاى نبود،برخاستند و براثر آن آرد كه [8]ريخته بود مىشدند تا به خانۀ زيد بن السّمير.او را بگرفتند و گفتند:اين درع تو دزديدى.گفت:درع طعيمة بن ابيرق پيش من به وديعت نهاد،و جماعتى جهودان گواهى دادند برآن آمدند و او را گفتند:اين درع حواله بر تو مىكنند،او سوگند خورد كه از آن خبر ندارد [9].قوم او برخاستند و به شكايت به نزديك رسول آمدند و گفتند:يا رسولاللّٰه!بنى [10]قتاده را