نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 83
كردن گرفتند.در مدينه سنّتى شد از آن روز تا إلى يومنا هذا،كه هركس را كه كسى بميرد اوّل بر حمزه بگريد،و رسول-عليه السّلام-ايشان را شكر كرد و بارع زوزنى گويد [1]در اين معنى:
ما كان فى النّاس غبن كهلك ليث بجحش أمثل حمزة يهوى بمثل حربة وحشي و هم او گويد در قصيده:
فكأنّما شهداء بدر انجم و البدر حمزة سيّد الشّهداء و از آن پنجگانه مصعب بن عمير بود،و عبد اللّه بن جحش بود پسرعمّۀ رسول،و عثمان بن شمّاس بود،و سعد مولاى عتبه [2].
وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ،و شما بلندتر و رفيعتر و غالبتر باشيد [3]و فتح و ظفر بود شما را اگر مؤمن باشيد [4].چند قول گفتند در اين،يكى آنكه:اگر بر ايمان ثبات كنيد.دگر آنكه:اذ كنتم مؤمنين،چون شما مؤمنيد،دگر آنكه:
لانّكم مؤمنين،براى آنكه شما مؤمنيد.
عبد اللّه عبّاس گفت:چون مسلمانان هزيمت شدند روز احد خالد بن الوليد با لشكرى [5]بسيار از مشركان بر سر كوه آمدند [6]و خواستند تا به سر لشكر [7]رسول درآيند.
رسول-عليه السّلام-دست برداشت و گفت:
اللّهمّ لا يعلنّ [8]علينا، بار خدايا تمكين مكن اينان را كه بر ما غالب و عالى شوند.
اللّهمّ لا قوّة الّا بك، بار خدايا قوّت نيست الّا به تو.
اللّهمّ لا يعبدك بهذه البلدة غير هؤلاء النّفر ،بار خدايا در اين شهر الّا اين گروه نيستند كه تو را مىپرستند،خداى تعالى اين آيت فرستاد.و جماعتى از تيراندازان مسلمانان بازآمدند و ايشان را به تير[] [9]ازآنجا براندند،و رسول
[1] .اساس،وز و مت:بارع زوز مىگويد،كه خطاى كاتب است.