نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 403
[319-ر]و مراد از اين آن است كه شهرها همان باشد احوال او و احوال اهلش بگرديده باشد.
سدّى گفت:چون پوست او سوخته باشد،خداى تعالى از گوشت او پوستى دگر بيافريند تا [1]اجزا همان باشد،و اين چيزى نيست براى آنكه اگر چنين باشد باند بار كه [2]پوست سوخته شود و از گوشت باز آفرينند،گوشت نيز برسد چون همه پوست شود و پوست سوخته شود.
بعضى دگر گفتند:مراد به جلود پيراهن ايشان است،من قوله: سَرٰابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرٰانٍ [3]،براى آنكه بر ايشان ملازم باشد آن را پوست خواند،چون آن سوخته گردد پيراهنى ديگرش پوشند [4]جز آنچنان،كه شاعر گفت [5]:
كسا اللوم تيما خضرة في جلودهم فويل لتيم من سرابيلها الخضر در بيت كنايت كرد از پوست ايشان به پيرهن.بعضى دگر گفتند:خداى تعالى اهل دوزخ را پوستى آفريند [6]از بالاى همۀ پوستها كه ألم نيابد آن پوست،و او [7]عذابى باشد بر خداوندش به منزلت پيرهن كه چون از قطران باشد خداوندش را عذاب باشد و او ألم نيابد.
آنگه حقتعالى بيان كرد كه:اين براى آن كند تا ايشان عذاب خداى بچشند كه خداى تعالى قاهر و غالب است،كس او را غلبه نكند،و حكيم است عذاب جز به عدل و حكمت و استحقاق نكند.
آنگه عقيب [8]آيت وعيد آيت وعد گفت على عادته الكريمة: وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ ،در اين آيت و امثال اين دليل است بر بطلان قول آنان كه گفتند:عمل صالح ايمان باشد،چه اگر چنين بودى بمثابت آن بودى كه گفتى:إنّ الّذين آمنوا و آمنوا،و در اين فايده نبودى.