نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 377
فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً ،آب نيابى [1]و وجدان [2]آنجا باشد كه طلب باشد،دگر آنكه اگر آب باشد و[لكن] [3]در چاهى باشد و آلت ندارد يا در پيش آن حايلى باشد از دشمنى و سبعى و خوفى هم به منزلۀ آن باشد كه نيابد به نزديك شافعى و بيشتر فقها،و شرط ديگر آن است كه مرضى نباشد او را مانع از استعمال آب يا قرحه و جراحتى برآرد [4]بر اندام يا بر اعضاى طهارت كه آب بر او [5]نشايد رسانيدن،آنگه اگر بيمارى يا قرحهاى باشد خلاف كردند اگر خوف تلف نفس بود باتفاق تيمّم[314-پ]بايد كردن،و اگر ضرر دون تلف نفس بود نزديك ما هم تيمّم كند،و شافعى را در او دو قول است:يكى چنان كه ما گفتيم،و اين مذهب ابو حنيفه است،و يكى آنكه نشايد تيمّم كردن و هرگه كه چندانى آب يابد كه وضو را يا غسل را كفايت نباشد، او را تيمّم بايد كردن،و روا نبود كه بعضى به آب بشويد و بعضى به خاك بمالد،و مذهب ابو حنيفه هم اين است،و مالك و مزنىّ و شافعى را در او دو قول است:يكى آنكه روا باشد،و يكى آنكه نباشد تيمّم بايد كردن.اگر بر اعضاى طهارت جراحتى دارد يا ريشى و بسته بود در حال وضو و غسل دست به سر آن فرود آرد اگر ممكن نباشد بازگشادن و از مضرّت ترسد،آنگه برآن وضو و غسل نماز كند نماز [باز] [6]بايد كردن يا نه؟به نزديك ما باز نبايد كردن،و شافعى را در او دو قول است:
يكى چنان كه ما گفتيم،و دوم آنكه اعادت بايد كردن،و آن اختيار مزنىّ است.
امّا آنچه به آن تيمّم شايد كردن،زمين باشد يا آنچه نام زمين بر او افتد باطلاق از خاك و سنگ و كلوخ،سواء اگر چيزى از آن در دست رسد يا نه،و فقها را در او چهار مذهب است:ابو حنيفه را مذهب موافق [7]مذهب ماست در آنكه اعتبار نكرد آنكه دست آلوده شود به او جز آنكه او را واداشت كه به چيزهاى سوده چون سرمه و زرنيخ و آهك و گچ و جوهر خرد سوده تيمّم كند،و نزديك ما روا نباشد و به سحالۀ